امام علی (ع): تو، به ادب خود ارزش می یابی پس، آن را با برذباری زینت بخش.

پرسش مهر 96

 

پرسش مهر رئیس جمهور از دانش آموزان

رییس جمهور همزمان با نواختن زنگ سال تحصیلی 96-97 پرسش مهر این سال تحصیلی را اعلام کرد. در پرسش مهر امسال حجت الاسلام حسن روحانی، وی از دانش آموزان سوال کرد:در محیط مدرسه تحمل افکار دیگران، احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب را چگونه تمرین کنیم؟



:: موضوعات مرتبط: پرسش مهر 96، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


به وبلاگ من خوش امدید.
نويسنده : سهیلا کوزه گران


احترام گذاشتن به دیگران

احترام گذاشتن به ديگران نشانه عظمت وبزرگي:

هر انساني براي خود احترامي قائل است . زماني كه به عقايد ،كارها وسلیقه هاي افراد در حد ومحدوده خودشان احترام بگذاريم وسعي نكنيم هميشه در پي رد كردن آنها برآييم ديگران ما را به رسميت مي شناسند چرا كه مردم عادتا با كسي كه به آنان احترام بگذارندونسبت به ايشان ابرازتوجه وقدرداني كنندانس والفت مي گيرندپس براي جلب مردم آنچه مي خواهند بايد به آنان بخشيد . بديهي است كه مردم براي دوستي ورزيدن با افراد مال و منزل نمي خواهند بلكه صرفاً خواهان احترام و بزرگداشت خود از سوي آنان مي باشند . چرا كه مردم خود را دوست دارند و هر كس براي خودش جهاني دارد مملو از آراء وعقايد و نظرات متعددي كه همين عقايد انسانها رااز هم جدا مي كند و دنياي هر فردي براي خودش محترم است پس كسي كه به آنان احترم بگذارد و به عقايد آنان توجه نمايد . دوست مي دارند وكساني را كه عقايد آنان را ناديده گرفته و به شخصيت آنان احترام نمي گذارند نزد آنان هيچ محبوبيتي ندارد .

ممكن است بپرسید چگونه به مردم احترام بگذاريم ؟ چگونه نشان دهيم كه به آنان توجه داريم ؟

جواب اينكه همان طور كه بيان شد هر انساني داراي خصلت يا رفتار و با عقيده و بعدي است كه شايسته ستايش و تمجيد است وظيفه ماست كه اين جنبه هاي خوب را بيابيم و او را به سبب داشتن آنها تمجيد نماييم . و اگر هم قصد داريم به رد و اصلاح رفتار و افكار كسي بپردازيم بايد از راه مناسبي استفاده كنيم . درابتدا بايد به جنبه هاي شخصيتي طرف مقابل تا حدودي آگاه شويم ظرفيت او را بسنجيم و آرام آرام او را به اشتباهي آگاه سازيم و در صورت نياز راه مناسب را به او پيشنهاد كنيم . در اينجاست كه او را از قصد و نيت نوعدوستي خود آگاه كرده و خود را براي محبوبيت آماده مي كنيم .

 



:: موضوعات مرتبط: احترام و بزرگ داشتن یکدیگر، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


تعريف لغوی اخلاق

اخلاق، جمع خلق و خلق است به معنای سرشت، خوی، طبیعت و امثال آن؛ که به معنای صورت درونی و باطنی و ناپیدای آدمی به کار می‌رود که با بصیرت درک می‌شود؛ در مقابل خلق که به صورت ظاهری انسان گفته می‌شود، که با چشم قابل رویت است.

تعریف علمای اسلامي



بسیاری از فلاسفه و حکمای اسلامی، اخلاق را با توجه به همان معنای لغوی تعریف کرده‌اند. حکمای گذشته، روح و نفس غیر مادی انسان را خاستگاه هر گونه رفتار ظاهری و عمل آدمی می‌دانستند و از این رو اصل در اخلاق را توجه به صفات نفسانی انسان می‌دانستند که ثمره اصلاح نفس و درون در رفتارها و اعمال بیرونی به سرعت آشکار می‌شود. از این رو عموما اندیشمندان اسلامی نیز که به اصل وجود نفس اعتقاد داشتند اخلاق را به گونه متناسب با همین مسئله تعریف نموده‌اند. 
گاه منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صورت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیرراسخ و چه از روی تامل و اندیشه صادر شود یا بدون تفکر و تامل.

مشهورترین تعریف اخلاق


در عین حال شایع‌ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در میان اندیشمندان اسلامی عبارت است از «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب می‌شوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تامل و تروی از آدمی صادر شود». مطابق این دسته، تعاریف (دیگرانی مانند ملامحسن فیض کاشانی ، خواجه نصیر طوسی ، ملا احمد نراقی و ملا مهدی نراقی نیز تعاریف مشابهی ارائه کرده‌اند.) اخلاق تنها شامل صفات نفسانی پایداری است که در نفس رسوخ کرده باشد و شامل صفات ناپایداری که به صورت ملکه نفسانی در نیامده‌اند نمی‌گردد؛ در این صورت شخص بردباری که به صورت موردی دچار غضب می‌شود یا بخیلی که با تامل و تفکر فراوان بخششی می‌کند از این تعریف خارجند. بنابراین تعریف اخلاق، هیاتی است استوار و راسخ در جان آدمی که کارها به آسانی و بدون نیاز به تامل و تفکر از آن صادر می‌شود. در عین حال این تعریف هم شامل فضایل اخلاقی می‌شود و هم شامل رذایل اخلاقی؛ از این رو اگر این هیات به گونه‌ای باشد که افعال زیبا و پسندیده از آن صادر گردد، آن را اخلاق نیک و فضیلت می‌نامند و چنانچه آن هیات به گونه‌ای باشد که موجب صادر شدن افعالی زشت و ناپسند گردد، اخلاق بد و رذیلت نامیده می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: تعریف لغوی اخلاق، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


راه درمان بی ادبی چیست؟

راه درمان بی ادبی چیست؟

 

يکی از راه‌های رسیدن به ادب و دوری از بی ادبی شناخت موارد و مصادیق ادب و بی ادبی است. گر چه هر یک از ادب و بی ادبی نشانه هایی دارد، اما شناخت دقیق و کامل ادب جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی‌گردد. این نمودها و نشانه‌ها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد. آن که زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی (علیه‌السلام) از ادب بی بهره است.«لااَدَبَ لِسَّئیِ النُّطْقِ» همچنین عاقلانه زیستن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانه ادب است.

درمقابل؛ بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تندخویی، زشت گویی، دشنام و توهین، سبک سری و خیره سری، لجاجت و عناد و... بی ادبی است. اگر کنترل دوستی ها و معاشرت‌ها ادب است، بی‌ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب، بی‌دقتی در گزینش دوستان و بی‌تعهدی در مجالست‌ها و رفاقت‌ها. کسی که در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند و مدام به استهزای دیگران و غیبت آنان مشغول است، آن که یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشت‌تر پاسخ می‌دهد، آن که در مجالس و محافل و صف‌ها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمی‌کند، آن که حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفت و گو و بحث، داد می‌زند، گلو پاره می‌کند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی‌کند، آن که... اینها همه نشانه‌هایی از فقدانِ ادب است.
از آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن، خلال کردن، دهن درّه، سرفه، عطسه و... نشان ادب است. بی‌ادبی، بی‌اعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت انسان‌ها است. اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بی‌فکند، یا به طرز مشمئز کننده‌ای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستیِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند یا حتی یک دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا کند، یا هنگام خلوت، سرزده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه‌هایی از مراعات نکردن ادب اجتماعی است.
جالب این است که اسلام برای همه این موارد، دستورالعمل دارد. «تربیت اسلامی» و اخلاق مکتبی، همه دستورها و «باید» و «نباید»هایش، «ادب آموزی» است. کسی که پای بند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادی بی ادبی پای نهاده است.

← ادب در سیره معصومین
یکی از راه‌های آشنایی با آداب اسلام و تربیت شدن به آن، آشنایی با سیره و روش زندگی پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه (علیه‌السلام) و توجه به نکاتی است که آنان رعایت می‌کردند.
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که اسوه ایمان و الگوی اخلاق و ادب و رفتار نیکو است، خود را ادب کرده پروردگار دانسته و می‌فرماید: «اَدَّبَنی رَبّی فَاَحْسَنَ تأدیبی؛پروردگارم مرا ادب کرد و نیکو ادب کرد!»
«سیره پیامبر»، یک کتابِ ادب آموزی است. رفتار پیامبر، نمونه عالی اخلاقی و معاشرت والا است. به چند نمونه از ادبِ برخورد پیامبر با دیگران اشاره می‌کنیم:
«رسول خدا با هر کس روبه رو می‌شد، سلام می‌داد، هم به کوچک، هم بزرگ.» 
هیچ گاه پای خود را پیش کسی دراز نمی‌کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی خیره نمی‌شد، با چشم و ابرو به کسی اشاره نمی‌کرد، هنگام نشستن، تکیه نمی‌داد. 
وقتی با مردم دست می‌داد و مصافحه می‌کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی‌کشید، تا طرف مقابل دست خود را بکشد. هیچ خوراکی را مذمّت نمی‌کرد.  به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی‌گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی‌آورد و بدی را با بدی پاسخ نمی‌گفت. زیر انداز خود را به عنوان اکرام، زیر پای کسی که خدمتش می‌رسید پهن می‌کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن غذا نخورد. هدیه افراد را (هر چند اندک و ناچیز) قبول می‌کرد. بیشتر اوقات، رو به قبله می‌نشست. زانوهایش را پیش اشخاص، باز نمی‌کرد و بیرون نمی‌آورد. بر تندخویی غریبه‌ها در سؤال و درخواست و سخن صبر می‌کرد. هیچ کس را ملامت و سرزنش نمی‌کرد و در پی کشف اسرار دیگران نبود.
خنده‌هایش تبسم بود و هرگز قهقهه سر نمی‌داد.بسیار شرمگین و باحیا بود. سخن کسی را قطع نمی‌کرد. از جلوی خودش غذا می‌خورد. کار افراد را به هر شکلی راه می‌انداخت و... بسیاری از فضایل برجسته دیگر که همه حاکی از روحی بلند و اخلاقی والا و ادبی متعالی بود. 

← معاشرت با باادبان
علاوه بر معصومین (علیهم السلام) که بهترین الگو در اخلاق و ادب هستند، رفتار نیک دیگران، بر انسان تأثیر مثبت می‌گذارد. نشست و برخاست و انس و معاشرت با افراد مؤدب، خلق و خوی و رفتارمان را به زینت «ادب»، می‌آراید. و ناپسندی‌های اخلاقی مردم نیز تأثیر سوء می‌گذارد. اما هنر انسان‌های فرزانه و هوشمند آن است که از رفتارهای ناپسند دیگران هم عبرت و درس می‌آموزند. این همان حکمتِ لقمانی است که " لقمان را گفتند: ادب از که می‌آموختی؟ گفت: از بی ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از انجام آن پرهیز کردم".حضرت مسیح (علیه‌السلام)نیز همین روش را داشت. از او پرسیدند: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: «ما ادّبنی احدٌ رأیتُ قبحَ الجهلِ فجانبتُه؛ کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی جهل را دیدم و از آن پرهیز کردم.» امام علی (علیه‌السلام) نیز این روش، را مورد تأیید قرار داده و فرمود: «اِذا رَأیتَ فی غَیْرِکَ خُلْقا ذَمیما فَتَجَنَّبْ مِنْ نَفْسِک اَمثالَهُ؛ هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آن گونه رفتار در خودت نباشد.»
آری همچنان که باید کم حرفی را از افراد پرحرف و بیهوده‌گو الهام گرفت. بزرگواری و کرامت نفس را هم باید از زشتیِ کارِ تنگ نظران و خسیس طبعان فرا گرفت. اگر از زشتی های دیگران، آموختیم که به خوبی ها روی آوریم، «استاد اخلاقِ» ما در درون خودمان نهفته است.

← جهت مطالعه بیشتر
برای آگاهی بیشتر از اخلاق و آداب اسلامی به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
۱. معراج السعادة، ملا احمد نراقی.
۲. قلب سلیم، شهید سید عبدالحسین دستغیب.
۴. گناهان کبیره، شهید سید عبدالحسین دستغیب.
۵. اخلاق الاهی، مجتبی تهرانی.
۶. مراحل اخلاق در قرآن، عبدالله جوادی آملی.
۷. نقطه های آغازین در اخلاق عملی، محمد رضا مهدوی کنی.
۸. به سوی خود سازی، محمد تقی مصباح یزدی.
۹. اخلاق و راه سعادت، بانو مجتهده امین.
۱۰. گناه شناسی، محسن قرائتی، انتشارات پیام آزادی، تهران.
۱۱. سایت حوزه نت، دانشنامه، اخلاق.
و از بین کتاب های اخلاقی به زبان عربی می‌توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
۱. اخلاق شبٌر، سید عبدالله شبر.
۲. محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ملامحسن فیض کاشانی.



:: موضوعات مرتبط: راه درمان بی ادبی چیست؟، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


تحمل پذیری در مقابل اندیشه های مخالف و کاربردهای تربیتی آن از منظر اسلام

 

مقدمه تحمل پذیری در مقابل اندیشه های مخالف در طول تاریخ از فراز و فرودی به مقتضیات جوامع بشری برخودار بوده است.بدون شک همه اندیشمندان و افراد نوعدوست همواره بدنبال بوجود آوردن شرایطی برای ایجاد بصیرت و بینش صحیح در خود و طرف مقابل بوده اند. تا از فاصله اختلافات موجود در جوامع بشری بکاهند. تحمل اندیشه مخالف هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ تاریخی تحولاتی را پشت سر گذاشته است. در طول این مراحل واژگانی چون رفق، مدارا، تساهل، تسامح ،آزادی عقیده مورد استفاده قرار گرفته است.بطور کل تحمل پذیری در مقابل اندیشه مخالف از دیدگاه ها ی متفاوتی قابل بررسی است . برای نمونه می توان آنرا در قالب مباحث اجتماعی ، سیاسی، اخلاقی مطرح نمود که هریک ویژگی خاص خود را دارا است. لیکن طرح این موضوع در قالب آموزه های دین اسلام از جهاتی در بر گیرنده تمام رویکرد های مذکور است. در این پژوهش ابتداء به سیر تحمل پذیری در مقابل اندیشه مخالف از زمان ظهور اسلام و دوران نبوت و پیامبری حضرت محمد(ص) پرداخته شده است و در ادامه دوران حضرات معصومین(ع) مورد بررسی قرا گرفته است. با ظهور اسلام توجه خاصی به آزادی های مشروح شکل گرفت که کلمه توحیدی لا اله الا الله مجوز آن بود . در واقعه نفی بند گی ها و با آزادی و اختیار به سمت معبود توجه نمودن . پیا مبر به جهت آنکه بزرگترین دعوت کننده بسوی حق بود لذا بیشترین مخالف را هم داشت تا آنجا که از جانب پروردگار به رحمتی برای عالمیان لقب یافت. در دوران حضرت علی نیز نشانه های فراوانی از مدارا با مخالفان ودشمنان به چشم می خورد بطوریکه در سیره ایشان گفته شده است ابتداء سکوت، مدارا، ارشاد، افشاگری و... ودر آخر برای حفظ آبرو و جان انسانها نبرد می کرده است. دوران سایر ائمه (ع) نیز فراوان جلسات و مناظرات علمی و سیاسی است که شاهدی از روش آنان با اندیشه های مخالف است. سپس به بررسی نظرات اسلام با محوریت قرآن و کتب تفاسیر به جایگاه تفکر ، نحوه شکل گیری تفکر ، روشمند بودن تفکر در اسلام و موانع تفکر صحیح از نظر اسلام پرداخته شده است. در اسلام تفکر از تعریف و جایگاه رفیع و با اهمیتی برخوردار است بطوریکه در ردیف بهترین و برترین عبادات قرار دارد. اسلام‌ دینی‌ است‌ که‌ نه‌ تنها با نیروی‌ عقل‌ و قدرت‌ تفکر، مخالفت‌ و مبارزه‌ نکرده‌، بلکه‌ تقریباً در تمام‌ جهات‌ از آن‌ کمک گرفته ‌و تأیید خواسته‌ و ‌ بر روی‌ آن‌ تکیه‌ کرده‌ است. اسلام‌ اندیشه را آنقدر محترم‌ و آزاد دانسته،‌ که‌ حتی‌ درباره‌ اصول‌ عقیدتی‌خود که‌ تحصیل‌ آنها برهمگان‌ مفروض‌ است‌ نه تنها تقلید و تعبد را ناکافی‌ و مردود دانسته‌، بلکه‌ خوان‌ تعقل‌ و تفکر انسان‌ را نیز در ساحت‌ آن‌ گسترده است‌ و الزام‌ داشته‌ که‌ هر فردی‌، مستقل‌ وآزادانه‌ صحت‌ آنها را کسب‌ کند.در اسلام برای آنکه تفکر و شناخت اندیشه از شائبه و اشتباه دور بماند از روشها و نکات شخصیتی خاصی پیروی می کند. قرآن‌ کریم‌ به انسان ها توصیه می کند، همه صداها را بشنوند و این توصیه خود را محدود نمی کند. آنگاه ادامه می دهد با نیروی خرد بهترین را برگزیند. در ادامه به ابزارهای شناخت در اسلام و معیارهای تشخیص اندیشه های حق از باطل و ذکر نمونه های عینی از رفتار حضرات معصومین (علیه‌السلام) با مخالفین اشاره شده است. اسلام براى شناخت جهان و حقایق دینى از سه نوع ابزار حس، عقل و وحی بهره مى‏گیرد، در اسلام فرایند تفکر در اسلام همان سیر عقلی مرو معلومات برای رسیدن به مجهول است. در قرآن انسان به دو طریق به تعقل فرا خوانده شده است مسقیم و از راه آثار خلقت و نیز روشهایی برای پرورش اندیشه تفکر ملاحظه می شود. موانع تفکر در آموزه های دینی امراض و نقایص درونی هستند. قرآن کریم افزون بر آنکه آدمیان را به تفکر فرامى‏خواند، اهمیت آن را در زندگى فردى و جمعى آدمیان متذکر مى‏شود و نیز منابع، لغزشگاه‏ها و نتایج تفکر صحیح را به آنان یادآورى مى‏کند در اسلام بزرگ‌ترین موانع شناخت از نظر قرآن، هوا و هوس، تکبر، مجادله با حق، خود باختگی، سهل‌انگاری، ظن و گمان، عدم احاطه، علم بدون عمل، جهل، غفلت، کبر و غرور، گناه ، پیروى‏هاى کورکورانه، خیال‌پردازی می باشد. که هر یک را در قلمرو خاص خود معتبر مى‏داند ودر آخر نیز کاربرد های تربیتی تحمل پذیری مورد مداقه قرار گرفته است. در فرهنگ اسلام و قرآن همه مردم باید از حقوق انسانی برخوردار شوند، زیرا همه عیال و روزی خور پروردگارند و از نظر دین یا انسانیت با هم برابرند. مخالفان سیاسی، در حکومت اسلامی حقوقی دارند، از جمله حق حیات و آزادی تن، حق کرامت انسانی، حق آزادی اندیشه، عقیده و حقوق و آزادی‌های سیاسی. دفاع از حقوق مخالفان فکری خویش، حتی اقلیت‌های مذهبی ساکن و مسلمانان منحرف و دارای عقاید فاسد را بر خود و کارگزارانش واجب شمرد. در ادامه مبحث حق و باطل و تعاریف آنها در آموزه های اسلام بررسی و منابع شناخت حق معرفی و محور های شناخت بازگو شده است. و در ادامه معیار های شناسایی اندیشه حق و اندیشه بازل از منظر آموزه های اسلام معین گردیده اند. در ادامه ویژگی افراد تحمل پذیر و معیار های اندیشه و تفکرات خارج از حوزه تحمل پذیری ذکر شده است. تکمیل کنند بحث طرح مبانی و اصول و روشهای آموزش تحمل پذیری به متربیان و و اهداف و حوزه های در برگیرنده تحمل پذیری در امر تربیت آورده شده است پایان بخش کاربردهای تحمل پذیری در تربیت ثمرات رفتاری برای دانش آموزان و جامعه است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از روش توصیف، تفسیر،قیاس و استنتاج به عنوان روش های ترکیبی در قالی تجزیه تحلیل محتوای کیفی از دو روش‌ هرمنوتیک و تحلیل تفسیری که از روشهای تحقیق در علوم انسانی است استفاده وبا مراجعه به متون معتبر در اسلام شامل کتاب قرآن ، کتب حدیث و آثار اندیشمندان سعی بر بدست آوردن پاسخ های سوالات پژوهشی گردیده است. بیان مسئله : برای تبین مسئله ابتداء لازم است به تعریف انسان و بر خی خصوصیات آن به فرا خور موضوع از نگاه قرآن توجه شود . انسان در نگاه قرآن دارای کرامت و اشرف موجودات دستگاه آفرینش است.(اسراء ، 70) انسان موجودی است با خصوصیات و ویژگی های فراوان در نگاه قرآن واژه های معینی برای انسان بکار گرفته شده است که عبارتند از روح , نفس ، فطرت، عقل، قلب، اراده و اختیار، هویت جمعی و محدویت های آدمی (باقری،1389) عقل یکی از ویژگی های انسان است که ابزار محوری در تفکر انسان به شمار می آید. اراده و اختیار از خصوصیات دیگر انسان است که به نحوی در انسان ترسیم شده است که هیچ یک از نیروی های موثر بر انسان از مشیت خداوند که هیچ حول وقوه ای بدون آن ظهور نمی کند تا ملائکه و شیاطین و تا نظام های حکومتی ، فرهنگ های اجتماعی، شخصیت های برجسته جامعه و نظام های خانواده و توارث نمی توانند اراده آدمی را خلع نمایند.(همان) وجود دو عنصر کلیدی عقل واراده و سایر واژگان نسبت داده شده به انسان از نگاه قرآن ، بیانگر توانایی های این موجود برای ترسیم مسیر حرکت و تربیت خود در زندگی است. راه تربیت آدمى، راهى است که از فکر مى گذرد، زیرا انسان موجودى است متفکر یعنى با اندیشه زندگى مى کند و با به کار گرفتن فکر خود سیر مى نماید و هر سود و زیانى که مى بیند از راه افکار و اندیشه هایش است که بهره مند یا متضرر مى شود و از همین راه به سعادت و شقاوت مى رسد. بنابراین توجه به تفکر صحیح و تربیت فکرى اساس سلوک به سوى کمال مطلق است. پس باید همه ى امور تربیتى، امورى مبتنى بر اندیشه ى صحیح باشد . از راه فکر، آدمى را متوجه سود و زیان یا صلاح و فسادش نمود تا بر اساس تفکر دریابد و به شوق رسد و به حقیقت گرایش یابد و بر اساس تفکر از بدى و تباهى دورى گزیند.(جوادی آملی ،1374) انسان ، آزادی های اجتماعی را یکی از آرزوها و اهداف خود می داند و در پی تامین و حفظ آن و دیگر آزادی ها تلاشی پیگیر و مستمر دارد.آزادی اندیشه به مفهوم فراهم بودن شرایط ، داده ها و راههای تامین کننده تفکر آزاد و نفی موانع تحمیلی و محدودیت های تفکر است. بنابر این تفکر واندیشه موهبت بزرگی است که انسان علی رغم بر خی از محدویت های خود که قرآن آنها را توصیف می کند مانند: انسان عجول است (انبیاء، 37) انسان هنگامی که بی نیازی بورزد طغیان می کند.(علق،6) و برخی آیات دیگر، درپیشگاه الهی نمی تواند عذری برای اشتباهات خود بیاورد. به عبارت دیگر، آزادی انسان در اتخاذ راههای تأمل عقلانی و شیوه های آن است ، بدون آن که دیگران ، داده ها و ابزار انحراف آفرین و خطابخش را، به وی تحمیل کنند یا او را به قدم برداشتن در راههای معینی ملزم سازند که به نتایج از پیش تعیین شده اعم از حق یا باطل بیانجامد. هر یک از این امور وجهی از وجوه سلب آزادی اندیشه تلقی می شوند زیرا موجب خواهد شد، انسان از سوی دیگران به سمت نتیجه معینی راه برده شود که اگر آزاد گذارده می شد، شاید به نتیجه دیگری حتی متضاد با آن می رسید. همچنین آزادی اندیشه به معنای رفع موانع عوامل درونی بازدارنده عقل ، بویژه هوای نفس و پیروی از عادات است. درخواست دلیل و توضیح خواستن ، نشانگر اهمیت دادن به تفکر و دعوت به اندیشیدن است، این به دلیل آن است که اسلام مبتنی بر منطق و اندیشه می باشد و انسان هایی که آزاد فکر و آزادمنش باشند، با تفکر و اندیشیدن در نهایت به حقانیت اسلام نائل می شوند و به آن معتقد می گردند(بقره ، 11 ، انبیاء ،24 ، قصص ، 75). انسان ها چه بخواهند و چه نخواهند. ، چه در وادی حق یا ناحق، چه در میسر صواب یا نا صواب، چه در جهت منافع فردی یا اجتماعی، اندیشه ورزی یک فعالیت تفکیک ناپذیر آنها خواهد بود. حال که اندیشه ورزی در میان انسان ها از عمومیت بر خور داراست و به اهمیت آن در آیات قرآن و آموزه های دینی نظر می افکنیم. قرآن و برای بیان و اهمیت اتدیشه، نادانان را با دانایان مقایسه می کند (غافر،آیات 84و85).قرآن کریم بعنوان یک منبع فیاض برای اثبات خود به اندیشه متوسل می شود و انکار کنندگان خود را به تحدی دعوت می نماید. (اسراء ، آیه88 ) خداوند می فرماید: «تا آنها که هلاک و گمراه می شوند ، از روی دلیل روشن باشد و آنها هم که زنده می شوند (هدایت می یابند) از روی دلیل باشد. (انفال ، 42) بر اساس آیه فوق می توان فهمید، روش اسلام در دعوت مردم، اقامه برهان و درنتیجه درخواست از مردم به تفکر و اندیشه است. بر اساس این آیه، انسان باید حیات خود بخصوص زندگی دینی خویش را براساس اندیشه و تفکر بنا نهد و برای عقاید و اعمالش ، دلیل و حجت به دست بیاورد و برای سلوک عقیدتی و عملی خود برهان داشته باشد. همچنین خداوند می فرماید: جز مردان، زنان و کودکان ناتوانی که نمی توانند چاره جویی کنند و راهی را بیابند، امید است که خداوند ایشان را عفو کند، خداوند بسیار بخشاینده وآمرزنده است ( نساء ، 98و99). براساس مفهوم آیات فوق کسانی که به هر طریقی می توانند خود را از شک و سرگردانی نجات بدهند یا از دست کسانی که آنان را از لحاظ فکری یا جسمی اسیر کرده‌اند خود را برهانند و راه چاره‌ای بیابند ، چنین افرادی هرگز در پیشگاه الهی عذری نخواهند داشت و هیچ بهانه‌ای از آنان پذیرفته نخواهد شد. در روایات اسلامی احادیثی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیه‌السلام) در ستایش تفکر نقل است. مثلا در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «تفکرالساعه خیر من عباده ستین سنه» یک ساعت اندیشیدن برتر است از یک سال عبادت کردن (رضی، 1379، حدیث 2059 ). و در روایت دیگری می خوانیم: «عودوا قلوبکم الترقب و اکثروا التفکر» دلهای خویش را به مراقبت عادت دهید و اندیشه بسیار کنید (همان ، حدیث 1994 ) حضرت علی (علیه‌السلام) می فرمایند: من بر شما ترسناکم که در جهالت فرو رفته باشید چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود اما اگر در زندگانی اصلاحاتی پدید آورید، سعادتمند خواهید شد، وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست، اگر می‌خواستم، بی مهری های شما را بازگو می‌کردم، خدا آنچه را گذشت بخشاید.(رضی،1379 ، خطبه 178) .پدیده تفکر، یک نوع عمل انسانی است که بدلیل نهادی بودن، مقطعی نبوده وبا ویژگی های آدمی مناسبت اساسی دارد. از سوی دیگر چنان نیست که لحظه‌ای در آدمی به وجود آید و زمان دیگر رخت بر بندد وتا ساختار هوش انسانی دگرگون نشود، نابود نمی‌گردد (ادیانی، 1379). چنانچه ملاحظه شد، قرار گرفتن در جهل و جهالت مذموم، و بدست آوردن آگاهی برای اصلاح زندگی خود و دیگران امری ممدوح و موجب بخشایش خداوند است. علاوه براین حضرت در بازگو کردن برخی اشتباهات گذشته افراد جامعه امتناع می ورزند ، و بر آنچه گذشته طلب بخش از خداوند می‌نمایند. این بدین معنا است که بیان هر نظر و اندیشه مستلزم فرصت مناسب و مقتضی است. باز حضرت متذکرمی شوند وظیفه من جز تلاش و اصلاح امور نیست. بنابراین بیان اندیشه برای اصلاح جامعه وظیفه همه آگاهان است. و در اینجا است که ضرورت تشخیص اندیشه صواب از ناصواب و نیز وجود قواعدی برای رعایت ضرب اندیشه‌ها، ضرروری می‌نماید. انسان باید از تمام امکانات مادی و معنوی خود در این زمینه استفاده کند تا بتواند حقایق الهی را دریابد و براساس آنها حرکت کند. دین مقدس اسلام برای درک معارف الهی به انسان آزادی کامل بخشیده تا پس از اندیشیدن و تحقیق کردن، به درک این معارف نائل شده و از آنها بهره گیرد. با عنایت به مطالب فوق که تبین کننده جایگاه انسان در نگاه قرآن و بازگو کننده برخی از واژگان قرآن برای توصیف او آمد و نیز جایگاه تفکر و اندیشه ورزی در اسلام که در حد اعلا مورد توجه قرار دارد. بررسی رویکرد و نگرش اسلام به تفکر مخالف و چگونگی تحمل آن اندیشه ها و نیز مرز تحمل پذیری و معیار های اندیشه حق از باطل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اهداف کلی تحقیق 1- بررسی فرایند شکل گیری اندیشه وتفکر ونیز شناسایی موانع شکل گیری اندیشه وتفکر 2- تعیین معیارهای تمیز اندیشه وتفکر حق از باطل بر اساس اسلام 3- شناخت ابزارو ملاک های تحمل پذیری اندیشه و تفکرات باطل در اسلام 4- بررسی کاربرد های تربیتی تحمل پذیری در مقابل اندیشه ها وتفکرات مخالف در اسلام سوالات پژوهش 1- فرایند و موانع شکل گیری اندیشه وتفکر بر اساس آموزه های اسلام چیست؟ 2- معیار اندیشه وتفکر حق و باطل از منظر اسلام کدام است؟ 3- ابزارها وملاک های شناخت تحمل پذیری اندیشه وتفکر مخالف در اسلام کدام است؟ 4- کاربردهای تربیتی تحمل پذیری در برابر اندیشه وتفکر مخالف چیست؟ اهمیت و ضرورت تحقیق فقدان تعامل صحبح در جوامع بشری، موجب به خطر افتادن صلح و آرامش است. ناشناخته بودن موانع اندیشه مناسب وعدم مرزبندی بازگو نمودن اندیشه‌ها در مکان و موقعیت مطلوب، تشدید‌کننده اشتباهات بشری است. رابطه مدارا و بعثت انبیاء خود حاکی از اهمیت مدارا است. از زوایای دیگر مسأله مدارا و اهمیت آن در روایات اسلامی مورد توجه واقع شده است . یکی از این جهات مورد تأکید روایات ، تأثیر مثبتی است که مدارا کردن در شیوه زندگی و آرامش‌بخشی بدان دارد . یعنی نه تنها از لحاظ ایمانی و عقیدتی و به عنوان یک امر، بلکه در زندگی عینی و تحقق خارجی آرامش به عنوان یک موضوع مورد تأکید می باشد . پیامبر اکرم (ص) در جمله ای می فرمایند : مداراهُ الناس نصفُ الایمان و الرّفقُ بهم نصف العیش یعنی مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی مهربانی با آنان نصف زندگی است ( کلینی رازی، ج2 ، ص 117 ). همچنین در برخی روایات آمده است که؛ مدارا باعث می شود که مکافات بد و زندگی تلخ از انسان دور شود و هر آنکس که مدارا کردن در اخلاق و رفتار او را اصلاح نکند مکافات بد او را اصلاح خواهد کرد (یعنی مکافات ِ بد گریبانگیر او خواهد شد). علی (ع) : « مَن قال لم یُصلِحهُ حُسنُ المُداراه ، أصلَحَهُ سوءُ المُکافاه » ( تمیمی آمدی، 1380).حضرت علی (ع) در جملات زیادی این آرامش‌بخشی و زندگی راحت را که در پرتو مدارا کردن امکان‌پذیر می‌شود را، یادآوری و با بیان‌های مختلف تأکید می‌فرمایند . از جمله اینکه سلامت دین و دنیا در مدارا کردن با مردم است «سلامهُ الدّین و الدّنیا فی مداراه ِ الناس » (غرر الحکم،1384). و نیز اینکه هرکس با دشمنان و مخالفین خود مدارا کند از جنگ‌ها و خشونت‌ها در امان خواهد ماند « مَن داری أضدادهُ أمِنَ المحارب» (همان) چنانکه پیامبر اکرم (ص) نیز در جمله ای نغز خشونت و مدارا را در مقابل هم قرار داده‌اند و یکی را مایه شومی و بدبختی و دیگری را مایه میمنت و برکت می دانند : «الخُرقُ شُومٌ و الرِّفقُ یُمنٌ» (رضی، 1379) که در روایات اسلامی جلب توجه می‌کند اینست که، رفتار مدارا جویانه نمونه‌ای از یک رفتار و عمل خرمندانه و کامل است ، گرچه خود ِ مدارا، به فرموده حضرت علی (علیه‌السلام) «ثمرهُ العقل مداراهَ الناس» (تمیمی آمدی، 1380) و لیکن جدای از این خردمندی از لحاظ دینی و عقیدتی نیز کامل ترین رفتار در مواجهه با مردم و بخصوص در مواجهه با مردمی که رفتاری جاهلانه و غیر‌خردمندانه با انسان دارند، مدارا کردن است . نگارنده با توجه به پیشرفت سرسام آور علم و تکنولوژی بدنبال یافتن ریشه یابی برخورد های پرهزینه و ناصوابی است که جوامع بشری بر سر اختلافات گوناگون در زمینه های عقیدتی ، اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و... پرداخته و می پردازد. گویی در روزگار به ظاهر پیشرفته که بسیاری از محصولات علمی به کمک انسان آمده است و بسیاری از مشقات و رنجهای او را کاسته است.اما در آنسوی این غوغای علمی شاهد رفتاری در کوتاه ترین سطح ممکن می باشیم. چه جانهای گرانبهایی که به ارزان ترین وجه ممکن فدای تمایلات و خواسته های دیگران می شوند . در صورتی که با کمی صبر و تفکر می توان به راه حل بهتری رسید. چیزی که معمولاً دراکثر مناقشات پس از تحمل خسارات و صدمه های فراوان تحت عنوان میز مذاکره اتفاق می افتد. بخشی از این مقوله ناپسند به نگرش انسان و نوع تفکر او ارتباط پیدا می کند. لذا دانستن اینکه حدود و ثغور اندیشه وتفکر در دین اسلام چگونه است. ودین اسلام، چه میزان در تغییر این رویه کارساز است. و پیروان این آئین خود را برای مواجه با چنین پیامدهایی چگونه آماده می کند، و تا کجا آنها در برخورد با تفکر واندیشه های مخالف و معاند خود توصیه به صبر و مدارا می کند، از دلایل ورود به این موضوع می باشد. البته لازم بذکر است این موضوع از ابعاد وسیعتری برخورداراست که خارج توان این نوشتار می باشد. لذا ضروریست با جستجودر بنیان‌های فکری بشر، به نقاط مشترک و قواعد صحیح اندیشیدن و بازگو نمودن متناسب آن مسیر ترقی و تعالی بشریت بویژه در جریان تعلیم و تربیت، نقش‌آفرینی نماییم. 



:: موضوعات مرتبط: تحمل پذیری در مقابل اندیشه های مخالف و کاربرد های تربیتی آن از منظر اسلام، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


چرا به افکار دیگران احترام بگذاریم؟

 

2018-01-07   19:07:00

هر انسانی برای خود ارزشی قائل است،زمانی که به عقاید،کار ها و سلیقه افراد درحد ومحدوده خودشان احترام بگذاریم وسعی نکنیم همیشه در پی رد کردن آنان بر آییم دیگران مارا به رسمیت می شناسند چرا که مردم با کسی که به آنان احترام بگذارند ونسبت به آن ها ابراز توجه و قدر دانی کنند انس و الفت میگیرند پس برای جلب مردم باید آنچه میخواهند به آن ها بخشید.

 روشن است که مردم برای دوستی ورزیدن مال و منزل نمیخواهند بلکه خواهان احترام ازسوی دیگران می باشند.چرا که انسان ها خود را دوست دارند و هرکس برای خود محترم است پس کسانی را که عقایدشان را نادیده میگیرند دوست ندارند ممکن است سوال شود چگونه باید به دیگران احترام گذاشت؟چگونه نشان دهیم که به آنان توجه داریم؟پاسخ این است که همانطوری که بیان شد هر انسانی خصلت ،رفتاروعقیده ای دارد که انتظار ستایش دارد.وظیفه ما این است که این جنبه های خوب شخصیتی طرف مقابل را شناخته و به خاطر آن از او تعریف کنیم و اگر قصد مخالفت با بخشی از افکار و رفتار دیگران را داریم باید از راه مناسبی استفاده کنیم ظرفیت های اورا بسنجیم وآرام آرام او را به اشتباهش آگاه ساخته و در صورت نیاز راه مناسب را به او پیشنهاد کنیم.کسی که توقع احترام به عقایدش را دارد باید خود هم توقع احترام به عقاید دیگران را برآورده کرده و به آنان احترام بگذارد

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


کلیپ شماره 2 ( من و مدرسه)


:: موضوعات مرتبط: ، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


چگونه می توانیم تحمل افکار دیگران، احترام به افکار دیگران، اخلاق و ادب را در میحط مدرسه تمرین کنیم؟

 

 

 

 

 

 

    اگر واژه ادب هدف و نیل به آن سرلوحه و عصمت بشر در نظر بگیریم، چه در رفتار و زندگی فردی و چه به شکل اجتماعی آن، اهداف بشر تبیین کننده و نشانگر و علت رفتار او هستند. لذا میتوان اینگونه بیان کرد که از شاخصهای جوامع پیشرفته میزان دستیابی به اهداف آن جامعه می شود از نظر گروهی از اندیشمندان جوامع توسعه یافته امروزی، جوامع معطوف به هدف هستند. بدین ترتیب برای نیل به توسعه یافتگی و در نتیجه رسیدن به جامعه ای شاداب، پویا، غنی و عدالت محور باید هدفها مشخص و نقطه گذاری و انواع اهداف از نظر کمی و کیفی، زمانبندی و تعریف ..... شوند. و بدیهی است اهداف در یک نگاه کلی به دو نوع اهداف فردی و اجتماعی تقسیم می شوند. بالطبع رسیدن به اهداف فردی در صورتی میسر خواهد بود که در سایه اهداف اجتماعی تعریف گردند کما اینکه انسان بدون حضور در اجتماع هرگز موفق نخواهد بود. بنابراین اینگونه میتوان گفت چنانچه اهداف اجتماعی درست تعریف شود بطوریکه عموم مردم  بتوانند معنای آن را به درستی درک نمایند و اگر راههای نیل به اهداف اجتماعی و فرایندها ننایج و فواید فردی و اجتماعی اهداف بخوبی تصویر و تعریف گردند برای عموم مردم جامعه جذابتر و گام نهادن به سوی ان آسانتر است. واگر جلب منفعت را یکی از علل رفتار انسان بدانیم باید اهداف اجتماعی را بگونه ای تعریف کنیم که اکثریت مطلق جامعه سود آنی و دراز مدت آنرا دریابن. از بین تمام اجتماعات بشری تنها جامعه ای هم گرا  و متحد مبتنی بر عقل و احترام متقابل می تواند به آرمانهای اجتماعی برسد. لذا ابتدا باید جامعه ای را تصور نمود که در آن افراد برای دیگران احترام قایلند و این احترام متقابل بقدری اهمیت دارد که تک تک افراد حاضرند بخاطر آن از حقوق شخصی خود صرف نظر نمایند.اینچنین جامعه ای که در حقیقت مدینه فاضله ماست هنگامی بالغ می شود که رفتار فردی و اجتماعی در آن به درستی تعریف شده باشد. 

 

 

 

تشویق رفتار اجتماعی خوب و عندالزوم تنبیه رفتار نا صحیح اجتماعی موجب خواهد شد تا افراد آن جامعه بتدریج رفتار نامطلوب را مذموم دانسته درصدد حذف آن برایند و رفتار صحیح و ستوده نهادینه گردد. این چنین جامعه ای هنگامی ایجاد خواهد شد که احترام متقابل در آن نهادینه شود احترام متقابل نیز وقتی ارزش خواهد شد که درک متقابل ایجاد شود. درک متقابل در واقع تابعی از فهم علت رفتار دیگران است و موقعی نهادینه می شود که اعضای یک جامعه یاد بگیرند افکار و آرای سایر افراد را محترم بشمارند و این مهم موقعی به دست خواهد آمد که عادت کنیم و یا د بگیریم که زندگی ما جمعی است نه فردی و در هر جامعه به تعداد افراد آن فکر، اندیشه و رای وجود دارد و قطعا منطقی نخواهد بود اگر همه اعضای یک جامعه از تفکری یکسان برخوردار باشند. برای اینکه چنین جامعه ای ایجاد شود باید عادت کنیم در تضارب اندیشه ها شرکت کنیم، احساس مسیولیت داشته باشیم و بجای منیت و خودخواهی ، عقل و منطق حاکم شود و هرگاه حاکمیت با عقل باشد، نه با تعصب و نه کورکورانه و نه از روی هوس می توان به ابتدایی ترین هدف، نیل به جامعه مدنی و توسعه یافته رسید یعنی عقل گرایی به جای احساس گرایی. 

 

در جامعه ای که عقل و خرد حاکم باشد فکر و اندیشه گسترش می یابد و بلوغ فکری زمینه ای است برای تحمل اندیشه ها در تضارب افکار و جامعه ای که تحمل افکار نوین و بهتر از افکار ما در آن حاکم باشد احترام به دیگران را نیز خواهد آموخت. از لوازم احترام و ادب به دیگران، داشتن ادب اجتماعی و فردی است. این جامعه را می توان جامعه ای ارزشی دانسته که به سوی توسعه در حرکت است.

 

 

 

سهیلا کوزه گران 



:: موضوعات مرتبط: چگونه می توانیم تحمل افکار دیگران، احترام به افکار دیگران، اخلاق و ادب را در محیط مدرسه تمرین کنیم؟، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


چگونگی برقرای ارتباط بین همکاران در مدرسه

مهارتهای سه گانه مدیریت:

رابرت کاتز (1955) از صاحبنظران مدیریت با مطالعه و بررسی رفتار اداری، سه نوع مهارت را که برای مدیران مورد نیاز است شناسایی کرده است:
1- مهارت فنی2- مهارت انسانی 3- مهارت ادراکی.
1- مهارت فنی : منظور از مهارت فنی، توانایی و کارایی در فعالیتی است که انجام آن نیازمند به روشها، تکنیکها و ابزار و وسایل ویژه ای باشد.
2- مهارت انسانی: منظور از روابط انسانی توانایی مدیر در کار کردن موثر با دیگران و ایجاد محیط و موقعیت مناسب عاطفی، روانی و اجتماعی برای سعی و تلاش گروهی است ، در این شرایط مدیر خود از آرامش، سلامت و امنیت روانی و اعتماد به نفس برخوردار است و سعی در شناخت و احترام به نظرات، عقاید و احساسات دیگران و تأمین امنیت روانی و محیطی آرام و مناسب برای آنان دارد.
درباره نظرات مهارت فنی و مهارت انسانی باید گفت که مهارت فنی کار کردن با اشیاء است ولی مهارت انسانی کار کردن با افراد.
3- مهارت ادراکی : منظور از مهارت ادراکی، توانایی در نظر گرفتن سازمان به عنوان یک مجموعه، سیستم و کل یکپارچه و واحد می باشد.
به عبارت دیگر مهارت ادراکی را می توان به عنوان توانایی تشخیص اجزاء و عناصر سازمان و روابط میان آنها دانست و اینکه تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر چگونه خواهد بود و تغییر و تحول در یک جزء چه اثراتی را بر اجزاء و عناصر دیگر ودر نهایت بر کل سازمان خواهد گذاشت.

تعریف روابط انسانی :

روابط انسانی عبارت است از برقراری ارتباط مطلوب هدفدار مبتنی بر اصول و ارزشهای انسانی بین افراد.
در توضیح باید گفت با توجه به اینکه انسان موجودی است اجتماعی که بدون برقراری ارتباط با دیگران نمی تواند به رفع نیازهای خود بپردازد.
لذا این امر ضرورت پیدا می کند که انسان در هر محیطی اعم از خانواده، مدرسه، کار، تفریح و غیره به برقراری ارتباط با دیگران بپردازد.
برقراری روابط مطلوب و مناسب نقش بسیار مهمی در سلامت روحی و روانی افراد و در نهایت در احساس رضایت از زندگی و کار ایفا می نماید.
* یکی از نکات اساسی در فرایند برقراری روابط انسانی این است که فرد از طریق این فرایند به سازگاری اجتماعی و یا به سازگاری با دیگران دست می یابد. ولی این امر را باید مد نظر قرار داد که فرد قبل از آن که به سازگاری اجتماعی دست یابد لازم است که به سازگاری با خود دست یافته باشد. و این امر مستلزم برقراری روابط مطلوب انسانی فرد با خودش می باشد.

 


:: موضوعات مرتبط: چگونگی برقرای ارتباط بین همکاران در مدرسه، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد