امام علی (ع): تو، به ادب خود ارزش می یابی پس، آن را با برذباری زینت بخش.

جایگاه اخلاق در مدارس

در كارنامه تحصيلي دانش‌آموزان درسي هست كه مثل هيچ يك از درس‌هاي ديگر نيست. درسي كه امتحان ندارد و نمره‌گذاري‌اش معمولا توسط مدير و معاون انجام مي‌پذيرد. نمره‌يي كه معمولا بالاتر از حد قبولي است ولي در معدل دانش‌آموز تاثيرندارد. درس «انضباط»، هويتي ساده و در حاشيه دارد اما محتواي عظيم و گسترده‌يي را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد. در واقع ردپايي از فرشته مظلوم و مهجور اخلاق در مدرسه است. اخلاق و گزاره‌هاي آن از جنس محتواي برنامه درسي نيست كه تنها به كار دانش‌آموز بيايد. معلمان و اوليا نيز بيشتر و پيش‌تر از بچه‌ها به آن نيازمندند.

گفتن ندارد اما نظام آموزشي به كارخانه‌يي مي‌ماند كه اگر چه ظاهرا هدف آن «آدم‌سازي» عنوان شده است اما معدودند افرادي كه از زير دندانه چرخ‌هاي آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. اين نظام به واسطه كاركردي كه دارد، نه

عزت‌نفس لازم را براي دانش‌آموز به ارمغان مي‌آورد ونه احترام ديگران را در نظر او برجسته مي‌سازد. دانش‌آموزان به مثابه اشيايي به‌طور چند نفري در جعبه‌هايي به نام كلاس كنار هم چيده مي‌شوند. همكلاسي‌ها نه همديگر را و نه معلم‌شان را انتخاب نمي‌كنند. همنشيني‌ها به‌طور تصادفي و انتصابي است. در نتيجه فضاي ارتباطي با همديگر در يك مقطع زماني چندماهه، اعتماد و اطمينان لازم را ندارد. در طول زمان يكسري اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتي همان مطالب را پردازش كنند. ارتباط و ديالوگ ميان بچه‌ها قدغن و معلم متكلم‌ وحده است. مهم‌تر ازهمه، آنها به عنوان يك نيروي انساني ذخيره تلقي مي‌شوند كه در آينده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اينكه پا روي دل و احساس‌شان مي‌گذارند، بايد دروسي را فرا گيرند كه آموزش و پرورش فكر مي‌كند، به درد خواهد خورد. با اين وجود اين فضا نمي‌تواند و نبايد بدون قاعده و مقررات باشد و همين نقطه اميدي براي حضور به موقع اخلاق است. 

تا پيش از اين جامعه در سايه سار اخلاق نشسته بود و كوچه‌ها كم و بيش به دست يكي، دو سلام فتح مي‌شدند. ارتباط بين خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوي بود كه هرچه ديده مي‌شد، جز خير، تعاون و همدلي نبود. شايد چون ضعف و خلأ اخلاقي محسوس نبود، نظام آموزشي نيز مسووليتي در اين باره نداشت. امروزه اما آدمي كودكي خودش را گم كرده است و درقحطي آب، هوا، اخلاق و خوبي به سختي نفس مي‌كشد. خانواده‌ها ديگر كاركرد پيشين خويش را از دست داده‌اند. وجود طلاق رواني ميان والدين، بروز پديده تك فرزندي،

تجمل‌گرايي، كارمضاعف بيرون از خانه، مشكلات ترافيك، دوري از پدرو مادربزرگ و ساير بستگان، تنها برخي از عوامل مخل عملكرد خانواده محسوب مي‌شوند. براي مثال، در گذشته همه افراد خانواده براي صرف غذا دور يك سفره جمع مي‌شدند و اين باعث ايجاد و تقويت روابط ميان افراد مي‌شد ولي حالا با وجود فست‌فودها، اين ارتباط‌ها كم شده است. در نتيجه تنها گزينه موجود، روي آوردن به مدرسه است.

اهتمام به اخلاق در مدارس غيرممكن نيست اما دشوار است. آموزش اخلاقي اگرچه لازم است ولي كافي نيست. حاصل آن نظم دادن و منضبط بارآوردن است كه البته عمر و دوام زيادي ندارد. بيشتر به اطاعتي منفي و مطلق مي‌انجامد كه درنتيجه فعاليت بدني دانش‌آموز در مدرسه است. معمولا بسيار آموزش‌هاي اخلاقي داده مي‌شود كه از بس عبوس و بي‌ثبات هستند، ضمانت اجرايي خاصي ندارند. حق هم همين كه اخلاق در حصار آموزش‌هاي مدرسه‌يي گرفتار نماند؛ از نظر برخي دانشمندان، كودك اصول اخلاقي خود را تا سن شش سالگي كسب مي‌كند و لذا آموزش رسمي اخلاق در مدرسه به تنهايي چندان تاثيري دراخلاقي كردن وي نخواهد داشت. 

در واقع اگر آموزش اخلاقي با زيرساخت‌هاي فطري و قلبي آدمي سازگار نباشد، حاصلي جز ريا و نفاق ندارد و به آساني، تربيت شكل ريايي به خود مي‌گيرد واخلاق به ضد اخلاق بدل مي‌شود. به همين جهت است كه مديران و معلمان غالبا گله‌مندند كه با وجود اندرزهاي اخلاقي كه در كتب درسي گنجانده شده و سخناني كه در خلال برنامه صبحگاهي براي بچه‌ها ايراد مي‌شود و با وجود اشعار و جملات جالبي كه بر در و ديوار مدرسه وجود دارد، با‌زهم رفتارهايي مثل تقلب، دروغگويي، بي‌نظمي، خشونت و پرخاشگري اسباب زحمت‌شان است. واقعيت اين است كه بچه‌ها آن اندازه كه تحت تاثير رفتار و كردار بزرگ‌ترها قرار مي‌گيرند به گفتار هرچند زيبا و اغوا‌كننده آنها وقعي نمي‌نهند. به ويژه در روزگار امروز كه به يمن گسترش اطلاعات در رسانه‌هاي گوناگون، سطح معلومات و دانش آنها در مسائل اخلاقي و اعتقادي بالا رفته است. مثلاگاهي با تماشاي يك فيلم مذهبي، بهتر و بيشتراز معلم خود كه مي‌كوشد قصه آن را باز گويد، به موضوع اشراف دارند و كم و بيش اشتباهات احتمالي معلم‌شان را هم يادآور مي‌شوند. با اين حال، همه اينها نوعي باور دانشي است و هنوز مانده تا به باور قلبي يعني تربيت اخلاقي برسد.

مقصود از تربيت اخلاقي، فراگيري و عمل به آداب و رسوم اجتماعي نيست زيرا آداب و رسوم غير از اخلاق است. براي همين است كه در هر كشورآداب و رسوم اجتماعي ويژه‌يي بر اساس ملاحظات نژادي، سياسي، ديني وجغرافيايي ظهور پيدا مي‌كند كه اصرار در تبليغ آنها چه بسا به ترويج نوعي انحصارطلبي و خشونت منجر بشود. در صورتي كه فرآيند اخلاق با مسائل بنيادين انساني ارتباط دارد و در فطرت آدمي فارغ از نژاد، دين و زبان او رخ مي‌نمايد. پايبندي به اخلاق، وجه مميزه حيات انساني است. هدف غايي دين اسلام نيز تكميل مكارم اخلاقي است. اهميت اين مساله در دنياي لجام‌گسيخته امروز كه فساد و جنايت از در و ديوار آن مي‌بارد، به‌شدت احساس مي‌شود. 

دنياي امروز، اگر چه سرشار از پيشرفت است اما محتاج معنويت است. همين‌طور مدارس آن، اگرچه خلاقند اما مواجه با كمبود اخلاقند. براي همين است كه دنياي حاضر در آينده به مدارس اخلاق محور، نياز جدي دارد. مدارسي كه در آن صلح طلبي، پرهيز از جنگ و انسان دوستي حرف اول را بزند. در اين مدارس، معلمان و مربيان قبل از هرچيز مواظب و مراقب رفتار خويش در خانواده خود هستند تا الگوي عملي قابل اعتماد براي بچه‌هاي مردم محسوب شوند. اولياي اين مدارس، تنها وقتي كه شكايتي از فرزند خويش دارند، به مدرسه و نزد معلم نمي‌آيند. مدرسه نيز فقط وقتي دانش‌آموز مشكلي درسي يا رفتاري دارد به احضار والدين اقدام نمي‌كند يا كم و كيف رفتار و كردار دانش‌آموز را صرفا در قالب نمره‌يي در انتهاي كارنامه تحصيلي نمي‌سنجد. مي‌دانيم كه در آغاز، تاكيد مدرسه بر جنبه شناختي متمركز بود اما اندك اندك وظايف مدرسه به ابعاد ديگر تسري يافت و نگاهي نسبتا همه‌جانبه نسبت به دانش‌آموزان پيدا كرد. در شرايط فعلي مدرسه نمي‌تواند به مقوله اخلاق بي‌تفاوت باشد. ازآنجايي كه مدرسه بعد از خانواده، از جمله محيط‌هاي اوليه و تعيين‌كننده در شخصيت دانش‌آموزان است؛ لذا بايد اين محيط به صورت‌هاي اصلاح مديريت، تغيير در ظاهر فضا با ايجاد تنوع و نشاط ضمن حفظ اقتدار به وسيله تشويق و تنبيه مهندسي شود. همچنين چون آموزش ارزش‌هاي اخلاقي امري منتشر در تمامي موضوعات درسي است، نبايد به يك موضوع يا برنامه درسي خاص محدود شود و لذا تمامي اعضا و اركان مدرسه بايد عملا براي پركردن خلأ اخلاقي مدرسه به وسيله؛ پرهيز از تبعيض ميان دانش‌آموزان، ارزش قايل شدن براي تك تك آنها و سعي در الگوي عملي و رفتاري شدن بكوشند.

بنابراين در نظام تعليم و تربيت، فرآيند تربيت، از يكسري ظرافت‌ها و حساسيت‌هايي برخوردار است كه در توان و حوصله هرمعلمي نيست. همچنين نتايج كار در اين حوزه زمانبر و به فوريت كار در حوزه آموزشي هم نيست. در مسيرصعب‌العبور تربيت، نقاط متعددي وجود دارند كه ورود به هريك دشواري‌هاي خاصي دارند. مثلا تربيت ديني يا تربيت جنسي، هنوز رازآلود و مناقشه‌برانگيز است و وارد شدن ناشيانه به حريم آنها چه بسا سبب شكست و پشيماني بشود. مهم‌تر از همه آنها، تربيت اخلاقي است كه سرسلسله انواع تربيت هم هست. براي بهره‌مندي از يك نظام آموزشي اخلاق‌مدار، قبل از هرچيز بايد جامعه‌يي اخلاقي داشت. چراكه اخلاق حتي فراتر از قانون مي‌نشيند و با نهادينه شدن اخلاق است كه قانون نيز ثبات خويش را باز مي‌يابد. براي همين است كه ما قبل از دستيابي به يك جامعه مدني، به يك جامعه اخلاقي نيازمنديم.

 

 


:: موضوعات مرتبط: جایگاه اخلاق در مدارس، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


فرق ادب و اخلاق

 

شاید برخى این‏طور تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکى است و حال آن که چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف روح به شمار مى‏رود، 

ولى آداب از اوصاف اعمال و کارهاى انسان است و نحوه صدور کارها بستگى به صفات روحى دارد.

اصول اخلاقى مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت و غیرت و... با آداب و سنن ملّى، محلى و... فرق دارد چرا که آداب اجتماعى 

از امور نسبى است که با اختلافات محیطى فرق مى‏کند. ولى زشتى و زیبایى اصول اخلاقى با اختلاف نژادها و ملّیت‏ها دگرگون

نمى‏شود لذا در هیچ‏جاى دنیا دیده نشده است که سخاوت و شجاعت را کسى بد بشمارد و دزدى را خوب.

چنانکه از مضامین احادیث بر مى‏آید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتى دانسته و به آن اهمیت زیادى داده شده. چرا که گاهى

ممکن است شخص از نظر اخلاقى فردى ناصالح باشد، ولى در اثر تربیت و تأدیب درست و خوب، خُلق خوى او تغییر یابد

 


موضوعات مرتبط: داشتن و اخلاق و ادب در مدرسه 


نويسنده : سهیلا کوزه گران


معرفی کتاب

 

 


:: موضوعات مرتبط: معرفی کتاب، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


چگونه در مقابل رفتارناشایست دیگران خوددار باشیم؟

چگونه می توانیم در برابر بی احترامی ها و حرف های زشت دیگران خود را کنترل کنیم؟ و در کارهایمان صبر زیاد داشته باشیم؟

 

1) بهترین روش برخورد با افراد فاقد تربیت بزرگوارى و متانت است. چنان که قرآن مجید در این مورد مى‏فرماید:واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما، (فرقان، آیه 39).

 

زمانى که افراد نادان آنان را مورد خطاب قرار مى‏دهند آنان در پاسخ سلام مى‏گویند. همچنین در آیه 34 سوره فصلتمى‏فرماید: ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بینک وبینه عداوه کانه ولى حمیم؛ کار بد دیگران را با نیکى پاسخ گو که اینکار دشمنى تو را به دوستى صمیمى تبدیل خواهد کردو البته این روش با یکى دو مرتبه نتیجه نمى‏دهد بلکه مداومتمى‏طلبد.

 

2) راه دیگر آن است که در صورت امکان به طور غیر مستقیم یعنى از ناحیه کسانى که احتمال تأثیر مى‏دهید دوستانه ونصیحت آمیز تذکراتى به ایشان بدهید.

 

3) در صورت نامفید بودن راه هاى فوق اگر مى‏توانید از او اعراض و دورى کنید و هرگاه به شما برخورد نمودبه گونه‏اىکه ایجاد حساسیت نکند خود را از او دور نموده و حتى نگاه هم به وى نیفکنید.

 

4) چنان چه راه هاى فوق موثر نیفتاد و احتمال قوى بدهید که برخورد مشابه با وى در یکى دو نوبت موجب دست کشیدن از این عمل مى‏شود با او برخورد کنید. البته سعى کنید کمترین استفاده را از این روش بکنید و از حد خارجنشوید و در صورتى که فایده نبخشید تکرار نورزید. زیرا براى شما عادت مى‏شود و شخصیت شما را دگرگونمى‏سازد.

 

5) در نهایت شما حق پیگیرى قضایى دارید لیکن در عین حال بهترین راه بزرگوارى و حلم وبردبارى است.

 

   به منظور تحصیل سعه صدر و افزایش تحمل و صبر خویش باید همانند دیگر برنامه‏هاى تغییر رفتار به صورت جدى، دقیق و کامل به دستوالعمل‏هاى زیر عمل کنید تا بتوانید بر نیروى غضب خود غلبه پیدا کرده و آن را تحت کنترل خویش در آورید والا بدون رعایت این امور تحصیل آن مقصود ناممکن است به هرحال توصیه‏هاى مؤکد ما در این باره به قرار زیر مى‏باشند:

 

1- همیشه فضاى ذهنى و روانى خود را براى شنیدن و دریافت رفتارهاى نابجا و خلاف انتظار آماده سازید وبه این معنا که همیشه این انتظار را داشته باشید تا دیگران با شما به بدترین شکل برخورد داشته باشند و خود را براى تحمل آن آماده کنید.

 

2- قبل از مواجه با برخوردهاى نابجای دیگران پاسخ خود و عکس‏العمل خوب خود را براى مواجه با رفتارهاى خلاف انتظار دیگران در ذهن خویش مرور کنید و با طرح ذهنى آماده شده با رفتارهاى بى‏مورد دیگران برخورد کنید مثلاً باخود بگویید اگر فلان شخص به من ناسزا بگوید به حرف او توجه نمى‏کنم همچنان دوستش دارم چون گناهان من راپاک کرده و این صبر سبب تعالى روحى من مى‏شود و به هر حال با این کلمات و تلقین ها همیشه آمادگى ذهنى و روانىخود را براى عملکردهاى خلاف انتظار مردم فراهم سازید.

 

3- با خود شرط و عهد ببندید که هیچ گاه و در هیچ شرایطى اقدام به حرف هاى نابجا و برخورد تند و تصمیم‏گیرى عجولانه نخواهیدکرد و براى تخلافات خود نیز جریمه مناسب که تنبیه کننده است در نظر بگیرید.

 

4- اگر برخى موادر سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سرزد سریع خود را سرزنش وحتى در لفظ اظهار پشیمانى نمایید و وعده‏ها و قولى که با خود داشتید را در ذهن خویش حاضر سازید.

 

5- از خود ارزندگی هاى نابجا و پفکى و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه براى خود اجتناب ورزید و تنها هنجارها رارعایت کنید و لذا به سراغ رفتارهاى متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشینى مناسب با افراد پایین‏تر، ابراز اردت به کوچکترها، مصافحه و احوالپرسى با دیگران به خصوص طبقه پایین‏تر، تفریح و صحبت با دیگران  اقدام کنید.

 

6- ذکر«لا حول و لا قوه الا بالله» را زیاد بر زبان جارى سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید.

 

7- به هنگام احساس عصبانیت، سریع تغییر وضعیت و موقعیت دهید و از آن محیط دور شوید مثلاً اگر در منزل این حادثه رخ داد لباس پوشیده و منزل را ترک کنید.

 

8- در هنگام عصبانیت اگر ایستاده‏اید بنشینید و اگر نشسته هستید بخوابید.

 

9- وقتى که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید براى مدتى (حدود 10تا 15 دقیقه) راه دریافت هاى حسى خود را سد سازید مثلاً جلوى گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پایین اندازید تا دریافت‏هاى عصبانیت راتحت کنترل شما در آیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند.

 

10- اگر رفتار و یا صفتى که در شخصى هست موجب عصبانیت شما شده است آن رفتار را شوخى تلقى کرده و به شکلى خود را از تیررس آنها دور در نظر بگیرید یعنى به گونه‏اى از مخاطب قرار گرفتن خویش در برابر رفتارهاى دیگران پرهیز کنید مثلاً از مشاهده کسى که فحش مى‏دهد با خود بگویید مخاطب او من نیستم و در این هنگام ازصحنه دور شده و راه دریافت‏هاى حسى را سد سازید تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید.

 

11- براى توجیه رفتارهاى خلاف انتظارى که از دیگران سر مى‏زند توجیه مناسب داشته باشید و آنها را مقصر تلقى نکنید تا موجب شود به خود اجازه عکس العمل بدهید مثلاً بگویید خودم از این فرد بدتر رفتار مى‏کنم او اشتباه گرفته مقصر نیست اشتباه من باعث رفتار نامناسب او شده است.

 

12- به نظرات و عقاید دیگران احترام قائل شوید و به دیده احترام به آنها بنگرید و حتى محترمانه با آنها رفتارکنید.

 

13- به منظور تقویت اراده و حفظ سعه صدر از تفریحاتى همانند صحرانوردى، کوهنوردى، شنا، اسب سوارى، پیاده روى در صبح زود بهره گیرید.

 

14- در برخى کارهاى مهم با مشورت خواستن از دیگران تصمیمات خود را استحکام بخشید و از اقدامات عجولانه وخام بپرهیزید.

 

15- بیشتر با افراد حلیم  صبور و غیر عصبى معاشرت کنید و از دوستى و حرف شنوى افراد تند مزاج پرهیزکنید.

 

16- همیشه خودتان و رفتارتان را دوست و صحیح تلقى نکنید و احتمال خطا در کارهاى خود را بدهید.

 

17- سعى کنید به عنوان تمرین گاهگاهى با افرادى که سلیقه آنها را نمى‏پسندید برخورد کوتاه مدت داشته باشید و با صاحبان دیگر انظار مراوده کوتاه مدت داشته باشید.

18- موارد فوق را در برنامه‏اى منظم با درج موارد آن در یک جدول و نمره دادن به عملکرد خود و رعایت این امور سعى در تقلیل موارد تخلف داشته و همت خود به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید.






:: موضوعات مرتبط: چطور به دانش آموزان یاد بدهیم به دیگران احترام بگذارند؟، چطور در مقابل رفتار ناشایست دیگران خوددار باشیم؟، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


مفهوم انتقادپذیری

 

هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود.

 

انتقاد درست آن است که ضمن تاکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم.

 

برخی از انواع انتقاد عبارتند از:

 

 

انتقاد سازنده:

این روش در بسیاری موارد می تواند جنبه ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقاد کننده دوستانه باشد بیشتر موثر واقع شده و شنونده بدون آنکه مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می شود.

 

بی تردید برای هیچکس خوشایند نیست که بشنود" بد غذا میخورید" و یا "در لباس پوشیدن بد سلیقه هستید". برای آنکه انتقاد سازنده و موثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسشهایی را مطرح کند که هر یک از آنها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سئوالات می بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همانگونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی با هم دارند، محتوا و شیوه انتقاد نیز بر هم تاثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می خواهیم انتقاد کنیم؟

 

این روش می تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از به کاربردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده ای چون «همیشه همین کار را می کنی»، «هیچ وقت به موقع نمی آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می شود.

 

هنگامی که انتقاد از رفتار خاصی را با قاطعیت و به طور دقیق مطرح می کنیم برای انتقاد شونده این امکان را فراهم می سازیم که منظور ما را بدرستی درک کند. انتقادی که متوجه رفتار خاصی باشد می تواند منجر به گفتگویی دوجانبه شود تا اینکه به بحثی مبدل شود که حدود آن مشخص نیست.

 

انتقاد غیرمستقیم:

 

انتقاد می تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید «به نظر شما آدمهایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوه انتقاد باعث می شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. حتماً این مثل را شنیده اید که می گوید «به در می گویند تا دیوار بشنود». این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است.

 

انتقاد تهاجمی و صریح:

رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش آیند نیست بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می دهد. بهتر است که انتقاد با بکارگیری یک سیاست درست انجام شود.

 

انتقاد همراه با تعریف و تمجید:

 

در این روش ابتدا می توان به تعریف و تمجید ویژگی های ارزشمند فردی که مورد انتقاد است پرداخت.برای مثال «تو دختر خیلی باهوشی هستی». پس از کاربرد یک مقدمه مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلاً تملق نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته اید.

 

محکوم کردن:

گاهی بجای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقاد کننده مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می کند. او به خود این حق را می دهد که در مورد دیگران اظهار نظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. اینگونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است.

 

انتقاد دیرتر از موعد:

 

این گونه انتقادات، زمانی صورت می گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند. به عبارت دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تاثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچگاه ابراز نشود.

 

انتقاد دیرتر از موعد

 

انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت

 

 

 

بفرمایید انتقاد

هر آدمی در زمان زندگی خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار ارزنده ایی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود.

 

پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم. برخی از انواع انتقاد عبارتند از:

 

شیوه درست انتقاد کردن

 

 

رعایت نکات زیر می تواند در زمان انتقاد بسیار یاری دهنده باشد :

- آیا رفتار مورد انتقاد را می توان تغییرداد؟

- آیا شخص مورد انتقاد قرار گرفته علاقمند به شنیدن آن است؟

- احتمال قبولی طرف انتقاد شونده چقدر است؟

- از انتقاد شونده سئوال کنید آیا منظور شما را درک کرده است؟

- به فرد انتقاد شونده تفهیم کنید که انتقادتان بازتاب ساده عقیده شماست.

- از انتقاد تحکم آمیز دوری کنید،زیرا اینگونه انتقادها بلافاصله فرد را در موضع دفاعی قرار می دهد.

- سعی کنید انتقاد را به صورت نگرش شخصی خود به موضوع بیان کنید و کوشش کنید او را به شیوه نگرش خود کنجکاو کنید.

- موضوع را طولانی و انتقاد را به سخنرانی تبدیل نکنید زیرا شنونده را خسته و بی حوصله می کند.

- انتقاد را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید نه در لحظه ای که طرف مقابل آمادگی شنیدن آن را ندارد. اول صبر کنید تا مخاطب در آرامش و خونسردی قرار گیرد تا ایرادی که از او می گیرید موثر واقع شود.

- با توجه به سطح دانش مخاطب انتقاد را بیان کرده تا برای مخاطب قابل درک باشد. نمی توان از یک روش برای تمامی افراد استفاده کرد.

- وقتی انتقاد می کنید کوشش کنید بدون سوء نیت بوده و فقط به منظور کمک و راهنمایی باشد.

- با مشکلات و احساسات فرد مقابل همدلی کنید.

- بهتر است انتقاد حضوری و بدون واسطه باشد و از انتقاد کردن غیرمستقیم بپرهیزید.

- برای حفظ آبروی اشخاص، از انتقاد و نصیحت کردن فرد در حضور دیگران خودداری کنید.






:: موضوعات مرتبط: مفهوم انتقاد پذیری، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


احترام و بزرگ داشتن یکدیگر

 

بعضی از افراد به هیچ کس اعتماد ندارند بلکه به همه بدبین و بدگمانند عده‏ای هم کاملاً بر عکس این دسته‏اند کدام یک از این دو نگرش صحیح است؟ جواب این است که نه خوش گمانی مطلق، درست است و نه بد گمانی مطلق، بلکه شیوه درست آن است که در رفتار خود با مردم به آنان احترام بگذاریم. برای همکاری با هر انسانی پیش از هر چیز باید به او احترام بگذاریم. هیچ انسانی حاضر نمی‎شود برای دست یافتن به چیزی از حیثیت و احترام خود مایه بگذارد حتی کودکان برای خود احترام و کرامت قایلند و انتظار دارند که مردم با آنان با این دید رفتار کنند.

 

برای به دست آوردن دل مردم باید از اعتقاد به بزرگی و برتری خود بر دیگران چشم بپوشیم و خود را یکی از آنان و همردیف ایشان بدانیم. مردم طبعاً کسی را که به آنان اعتماد به نفس بدهد دوست دارند و از کسی که این اعتماد را از آنها سلب کند متنفرند. بنابراین، آن دوستی که بر اساس احترام متقابل استوار نباشد دوستی پایان پذیر و ازهمان آغاز محکوم به شکست است.

 

از امور قطعی که در خور شک و تردید نیست آن است که اگر انسان به دیگران احترام بگذارد دیگران نسبت به وی احترام خواهند گذاشت و اگر به آنها اهانت کند مورد اهانت آنان قرار خواهد گرفت.

 

از این رو از پیامبر خدا(ص) و ائمه اهل بیت(ع) روایاتی در لزوم بزرگداشت دوست، اکرام و احترام او وارد شده است تا از این راه روابط آنها تحکیم و دلها تصفیه و بردوستی و برادری آنها افزوده گردد.

 

پیامبر خدا(ص) می‎فرماید: هرکس برادر مؤمنش را احترام کند خداوند را احترام کرده و چه گمان دارید درباره کسی که خدا را احترام کرده خداوند با او چه کاری خواهد کرد.

 

مردم با کسی که به آنان احترام بگذارند و نسبت به ایشان ابزار توجه و قدردانی کند انس و الفت می‎گیرند، زیرا هر انسانی هراندازه هم مقام و موقعیت داشته باشد بازهم خود را دوست دارد و لذا در جستجوی کسی است که از او قدردانی کند و نسبت به وی اعتماد و اطمینان نشان دهد.

 

بسیاری از مردم با استفاده از روش احترام نهادن به طرف مقابل به نتایج مثبتی رسیده‏اند و هر انسانی می‎تواند این موضوع را تجربه کند.

 

ممکن است بپرسید که چگونه به مردم احترام گذاریم؟ و چگونه نشان دهیم که به آنان توجه و اهتمام داریم؟ در جواب باید گفت هر انسانی دارای خصلت یا رفتار و یا بعدی شایسته ستایش و تمجید است. وظیفه شما این است که این جنبه‏های خوب را بیابید و او را به سبب داشتن آنها تمجید کنید. در زمینه رفتار انسانی یک اصل مهم برای جلب مردم وجود دارد و آن این است که همیشه کاری کن تا اشخاص دیگر به اهمیت خود پی ببرند و خود را در نظر تو مهم احساس کنند. دستیابی به این اصل مهم هنگامی میسر است که به سطح سخن پیامبر خدا(ص) ارتقا یابیم که فرمود: آنچه برای خود دوست داری برای برادرت نیز دوست بدار و دست بر سر هرکه می‎خواهی بگذار و برای او همان را بخواه که برای خود می‎خواهی.

 

بهترین مردم کسی است که به دیگران بدون کمترین چشمداشتی احترام گذارد؛ درست مانند پیامبران که به مردم بی آن که انتظار احترامی از آنان داشته باشند احترام می‎گذارند و بی آنکه توقع پاداشی داشته باشند به آنان بذل و بخشش می‎کردند. شعار همه پیامبران این بوده است: بگو هیچ پاداشی از شما نمی‎خواهم.(سوره انعام ایه 90).

 

آیا کسی که به شما چیزی می‎دهد بی آن که به انتظار پاداشی داشته باشد دوستی خود را بر شما تحمیل نمی‎کند؟ به کسی که چنین کند علی رغم میل خود، به او عشق می‏ورزید و این نهایت نیکی در حق اوست. حدیث شریفی می‎فرماید به هر که می‎خواهی خوبی کن، در این صورت بر او فرمانروا خواهی شد. امام صادق(ع) نیز می‏فرماید: مؤمن با هر که روبه رو شود می‎گوید او بهتر و با تقواتر از من است. و می‎افزاید هرگاه با بهتر از خود مواجه شود در برابرش فروتنی می‎کند و هرگاه با بدتر و پایین‏تر از خود برخورد کند با خود می‎گوید شاید در ظاهر بد و در باطن خوب است. اگر چنین کند سرور مردم روزگار خویش می‎گردد.

 

بعضی از مردم نه تنها به دیگران احترام نمی‎گذارند، بلکه آنها را تحقیر نیز می‎کنند در صورتی که اسلام تحقیر مردم و اهانت به آنان را حرام کرده و در حدیثی آمده کسی که دین خود را سبک شمارد همان است که برادرانش را تحقیر می‎کند، زیرا چنین شخصی در واقع مردم را تحقیر نمی‎کند بلکه دین خود را که مایه اتحاد و اجتماع مردم با اوست کوچک می‏شمارد.

 

نتیجه آن که برای به دست آوردن دوستان زیاد باید بیاموزیم که چگونه خواه در مسائل بزرگ و پراهمیت یا در امور کوچک و کم اهمیت به مردم احترام بگذاریم. بنابراین می‎توان نتیجه گرفت که نخستین گام برای جلب مردم به خود و افزودن شمار دوستان احترام نهادن به همگان است.

 

دومین گام فروتنی و دوری از تکبر است. چه بسیار انسان‏هایی که تکبر پیشه کردند و با تفاخر و غرور بر زمین گام برداشتند چنان که گویی زمین را خواهند شکافت یا سر برکوه‏ها خواهند سایید اما دست روزگار آنان را واژگون و نابود کرد با چنین وضعی تکبر چه معنا دارد؟

 

( برگرفته از مقاله خبرگزاری مهر 

 دست دادن

شناسهٔ خبر: 1774683 - سه‌شنبه ۵ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۱۲

دین و اندیشه)

 






:: موضوعات مرتبط: احترام و بزرگ داشتن یکدیگر، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


آموزش احترام به کودکان

آموزش احترام به کودکان

راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند. والدین عادت دارند همه چیز را به فرزندانشان امر کنند: "همانطور که من می گویم باید رفتار کنی"، "باید به مادرت احترام بگذاری." و .... در واقع، والدین میتوانند دستورات خود را به کودکان تحمیل کنند، اما نمی توانند آنها را به احترام گذاشتن امر کنند. ما می توانیم فرزندانمان را وادار کنیم آنطور که ما می خواهیم رفتار کنند، اما نمی توانیم مجبورشان کنیم که به ما و بقیه مردم احترام بگذارند. احترام را باید به دست آورد.احترام فقط با خوب و مهربان بودن به دست نمی آید. البته خوب بودن هیچ اشکالی ندارد، اما پدر یا مادری که با خوبی و مهربانی بیش از حد با فرزندانش رفتار می کند، مطمئناً فرزند یکدنده و سخت گیری بار خواهد آورد. کسب احترام به چیزی فرای خوب و مهربان بودن صِرف نیاز دارد.ترفند دیگری برای کسب احترام وجود دارد: والدین سعی می کنند با گوشزد کردن خطاهای فرزندانشان باعث شوند آنها بهتر رفتار کنند. این اصلاً روش مناسبی نیست. کودکان وقتی احساس میکنند از آنها انتقاد شده و طرد شده اند، هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند. وقتی کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، به جای اینکه بهبود یابند، سعی می کنند خودشان یا دیگران را محکوم کنند.

http://www.porseshemehr18adab.loxblog.com



:: موضوعات مرتبط: آموزش احترام به کودکان، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


چرا از نقد می ترسیم؟

چرا از نقد می ترسیم؟

شاید برای شما هم اتفاق افتاده که درباره چیزی، یا کسی نقدی و نظری دوستانه داشته باشی( یا به قول خودمان نقد سازنده) اما با عکس العمل‌های غیر منتظره‌، عجولانه، عصبی و گاه توهین آمیز طرف مقابل مواجه می‌شوی( که نمونه‌های زیادی از این موضوع و در تالارهای گفتگو و وبلاگها خصوصا سایتهایی که عنوان علمی رو یدک می‌کشن شاهدیم) و به جای گفتگوی سازنده و بحث و تبادل نظر علمی و پرسش از چرایی این طرز فکر ( که چرا خلاف دیدگاه دلخواه ما یا نظر رسمی و مشهور است؟) و احیانا بیرون آوردن منتقد از اشتباه، او را به باد ناسزا و تمسخر و تحقیر و توهین می‌گیرند؟

به نظر شما چرا بعضی از ما ایرانیها( که البته کم هم نیستند) از انتقاد فراری هستیم و انتقاد و نقد را در هر شکل و نوع آن سرکوب می‌کنیم؟

مگر الگوی ما ائمه معصومین علیهم السلام  اسوه‌های صبر و بردباری و متانت و تحمل نیستند؟

 

سرنوشت منتقد

مگر سیره روش رهرو حقیقی آنان رهبر معظم انقلاب چیزی جز این است؟

چرا فکر می‌کنیم همه باید مثل ما فکر کنند و بیاندیشند؟

اصولا اگر انتقاد و نقد نبود آیا تمدن بشری تا اینجا از اینهمه شکوفایی علمی و صنعتی بر خوردار می‌شد؟(هر چند همه این پیشرفتها ایده آل ما نیست و معایب فراوانی هم دارد) 

اشکال کار کجاست؟

نظر شما چیه؟

منتظر دیدگاههای زیبای دوستان هستم!






:: موضوعات مرتبط: چرا از نقد می ترسیم؟، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


روش های تحمل دیگران

از مسائل مهمی که برای همه ما در همه جا مطرح است ، بحث تحمل یکدیگر است . در خانواده ، محیط کار ، مدرسه و ... درباره این موضوع راه کار هایی وجود دارد که میزان تحمل و احترام افراد نسبت به یکدیگر را بیشتر میکند که در این متن به برخی از آنها اشاره خواهد شد : 

 

_ رعایت احترام به حقوق دیگران : با احترام گذاشتن به حقوقی  که افراد نسبت به ما دارند ، میتوانیم انها را بیشتر به سمت خود جذب کرده و بیشتر با هم باشیم . 

_ خوش رویی و خوش برخوردی : این مورد نیز در احترام نسبت به یکدیگر موثر است زیرا خوش اخلاقی یکی از روش هایی است که عکس العمل خوبی به همراه دارد . 

_ کم کردن توقعات نسبت به دیگران : با رعایت کردن حدود انتظارات و توقعات از یک دگیر ، میتوانیم کاری کنیم که تنش ها و درگیری های جزئی از ما دور باشد . 

 _ تحمل انتقاد : انتقاد پذیری و همان گونه که کمی قبل تر عرض کردیم ، خوش برخوردی البته نسبت به انتقادات ، باعث میشود که بیشتر به احترام بگذاریم . 

_ بخشندگی و سخاوتمندی : سخاوتمندی و بخشش از مواردی است که باعث میشود دیگران بیشتر به ما اعتماد کنند و بدین ترتیب ، ما بیشتر به هم نزدیک شده و یکدیگر را تحمل کنیم . 

_ شوخ طبعی : شوخ طبعی نیز گاهی وقت ها اثرات مثبتی بر روی افراد دارد . به طرزی که اگر افراد پیش هم به خنده و شادی وقت بگذرانند ، میتوانند مدت زمان بیشتری را پیش هم باشند و یکدیگر را تحمل کنند و به هم احترام بگذارند . 


نويسنده : سهیلا کوزه گران


چطور به دانش آموزان یاد بدهیم به دیگران احترام بگذارند؟

 

 

چطور به دانش آموزان یاد بدهیم به دیگران احترام بگذارند؟

به نظر من بهترین سیاست در احترام گذاشتن به دیگران خلاصه می شود ، نمی توان هیچ حسابی روی سلیقه افراد باز کرد؛ اما به هر حال در زندگی شخصی ادب، ملاحظه، و احترام همیشه بهترین انتخاب ها در زمان رفتار کردن با دیگران حساب می شوند.

 

ادب و مراعات حقوق دیگران سبب می شود شما فرد قدرتمندی جلوه کنید. ما دوست داریم که دیگران ما را صمیمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و برایمان ارزش و اهمیت قائل شوند، اما در عین حال باید در نظر داشت که همه ما انسان هستیم و هیچ گاه نمی توانیم 100% کامل باشیم و این امکان وجود دارد که در برخوردهایمان با دیگران دچار خطا و یا اشتباه شویم.  اما به هر حال هر چقدر به دیگران محبت کرده و با آنها مؤدبانه برخورد کنیم به همان میزان آنها به ما محبت کرده و ما را مورد احترام خود قرار می دهند.

 

راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند.

 

احترام به معنای احساس ارزش و اعتبار برای کسی است و خود فرد آن را به دست می آورد. بااینکه همه ی انسانها شایسته احترام هستند، اما متاسفانه حقیقت این است که برخی از افراد قادر به کسب این احترام نیستند. البته راه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید خود را در موقعیت هایی قرار دهید که احترامی را که سزاوار آن هستید به دست آورید. مهمترین عوامل در این زمینه احترام گذاشتن به دیگران، احترام گذاشتن به خودتان، داشتن اعتماد به نفس، نترسیدن از تصمیم گیری، و خوب لباس پوشیدن است. این عوامل به شما کمک می کند تا احترامی را که شایسته شماست کسب کنید.

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: چطور به دانش آموزان یاد بدهیم به دیگران احترام بگذارند؟، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران