امام علی (ع): تو، به ادب خود ارزش می یابی پس، آن را با برذباری زینت بخش.

گالری عکس



:: موضوعات مرتبط: ، گالری عکس، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


روش های تحمل اطرافیان

 

 

از مسائل مهمی که برای همه ما در همه جا مطرح است ، بحث تحمل یکدیگر است . در خانواده ، محیط کار ، مدرسه و ... درباره این موضوع راه کار هایی وجود دارد که میزان تحمل و احترام افراد نسبت به یکدیگر را بیشتر میکند که در این متن به برخی از آنها اشاره خواهد شد : 

 

_ رعایت احترام به حقوق دیگران : با احترام گذاشتن به حقوقی  که افراد نسبت به ما دارند ، میتوانیم انها را بیشتر به سمت خود جذب کرده و بیشتر با هم باشیم . 

_ خوش رویی و خوش برخوردی : این مورد نیز در احترام نسبت به یکدیگر موثر است زیرا خوش اخلاقی یکی از روش هایی است که عکس العمل خوبی به همراه دارد . 

_ کم کردن توقعات نسبت به دیگران : با رعایت کردن حدود انتظارات و توقعات از یک دگیر ، میتوانیم کاری کنیم که تنش ها و درگیری های جزئی از ما دور باشد . 

 _ تحمل انتقاد : انتقاد پذیری و همان گونه که کمی قبل تر عرض کردیم ، خوش برخوردی البته نسبت به انتقادات ، باعث میشود که بیشتر به احترام بگذاریم . 

_ بخشندگی و سخاوتمندی : سخاوتمندی و بخشش از مواردی است که باعث میشود دیگران بیشتر به ما اعتماد کنند و بدین ترتیب ، ما بیشتر به هم نزدیک شده و یکدیگر را تحمل کنیم . 

_ شوخ طبعی : شوخ طبعی نیز گاهی وقت ها اثرات مثبتی بر روی افراد دارد . به طرزی که اگر افراد پیش هم به خنده و شادی وقت بگذرانند ، میتوانند مدت زمان بیشتری را پیش هم باشند و یکدیگر را تحمل کنند و به هم احترام بگذارند . 

 



:: موضوعات مرتبط: روش های تحمل اطرافیان، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


اخلاق از دیدگاه پیامبر مکرم اسلام

 

 

چه كسی می‌تواند نقش «غضب» را در حیات انسان انكار كند؟ آیا هنگامی كه حقوق فردی مورد تجاوز قرار می‌گیرد اگر تمام قدرت‌های ذخیره وجود او در پرتو غضب بر افروخته نگردد چگونه ممكن است در حال خونسردی از حقوق خویش دفاع كند؟ اما همین خشم و غضب اگر از محورهای اصلی خود منحرف گردد و مهار آن از دست عقل رها شود انسان را به صورت حیوان درنده‌ای بیرون می‌آورد كه حد و مرزی نمی‌شناسد.  پس از این كه ویژگی اخلاق را مورد بررسی قرار دادیم اینك به گفتارهای رسول اكرم در این خصوص توجه فرمایید:

1-بعثت لا تمم حسن الخلق؛ من برای تكمیل خوبی‌های اخلاق مبعوث شده‌ام.

2 -اكمل المومنین ایماناً احسنهم خُلُقاً؛ كامل‌ترین مومنان از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش از همه بهتر باشد.

3-إن اثقل شی یوضع فی میزان المومن یوم القیامه خلق حسنٌ؛ روز قیامت سنگین‌ترین چیز در ترازوی مومن اخلاق خوب خواهد بود.

4-إنّ من خیاركم احسنكم اخلاقاً؛ بهترین شما كسی است كه دارای بهترین اخلاق باشد.

5-عن رجل من مزینه قال: قالوا یا رسول الله! ما خیر ما اُعطی الانسان؟ قال: الخُلق الحَنَنُ؛ مردی از قبیله مزینه روایت می‌كند كه بعضی از اصحاب اظهار داشتند: ای رسول خدا! بهترین چیزی كه به الانسان عطا شده چیست؟

فرمودند: اخلاق نیكو.

از عائشه روایت شده كه از رسول اكرم شنیدم كه فرمودند:

انسان مومن، با اخلاق خوب خود، به مرتبه و مقام كسانی می‌رسد كه شب‌ها نماز نافله می‌خوانند و روزها همیشه روزه می‌گیرند.

6- عن عائشه قالت: سمعت رسول اللهصلی الله علیه یقول: إنّ المومن لیُدركُ بحسن خُلُقه درجه قائم الیل و صائم الانهار.

از عائشه روایت شده كه از رسول اكرم شنیدم كه فرمودند:

انسان مومن، با اخلاق خوب خود، به مرتبه و مقام كسانی

می‌رسد كه شب‌ها نماز نافله می‌خوانند و روزها همیشه روزه می‌گیرند.

7-عن معاذٍ قال: كان آخر ما وصّانی به رسول اللهصلی الله علیه حین وضعت رِجلی فی الغَوْزِ أن قال: یا معاذ! أحسن خلقك للناس؛ از حضرت معاذ بن جبل روایت است كه آخرین وصیت آن حضرت هنگامی كه پا در ركاب اسب گذاشته بودم این بود كه اخلاق خود را برای مردم نیك بگردان.

در پرتو این احادیث، به خوبی می‌توان درك كرد كه اخلاق از دیدگاه اسلام چه ارزشی دارد ولی متاسفانه امروز عموم مسلمانان به جای خود، افراد متدین و كسانی كه به عبادت نوعی اهمیّت قایل‌اند، آنان نیز درباره اخلاق بسیار بی‌تفاوت به نظر می‌رسند، بعضی چنین می‌پندارند كه عمل كردن به تمام احكام فقط برای كسانی لازم است كه می‌خواهند خیلی به درجه كمال دست یابند اما برای نجات، نماز و روزه كافی‌اند، در صورتی كه این پندار اشتباه است زیرا همچنان كه نماز و روزه باعث نجات از عذاب الهی هستند. اختیار نمودن اخلاق خوب و دوری از اخلاق بد نیز برای این هدف ضروری است.

تربیت اخلاقی از چنان حساسیتی برخوردار است كه نبی مكرم اسلام مجاهد واقعی شخصی را معرفی می‌كند كه با رذایل اخلاقی به مبارزه برمی‌خیزد.

«المجاهد من جاهد نفسه.»

مولای روم دراین باره چه زیبا می‌سراید:

ای شهان كشتیم ما خصم برون

ماند خصمی زوبتر در اندرون

 

كشتن این، كار عقل و هوش نیست

شیر باطن سخره خرگوش نیست

 

قد رجعنا من جهاد الاصغریم

با نبی اندر جهاد اكبریم

 

سهل شیری دان كه صنم را بشكند

شیر آن را دان كه خود را بشكند

 

آری! مواجه با رذایل اخلاقی یك جهاد ابدی و پایان ناپذیر است، یك مرد داخلی كه به مراتب از نبرد خارجی خطرناك‌تر می‌باشد و شكست در آن ذلت و زبونی با خود به همراه دارد.

لازم به یاد آوری است كه بدون ایمان، اخلاق یا هر عمل دیگر، هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارند. ایمان برای هر عمل به منزله روح و جان است اگر شخصی بدون این كه بر ادّله و رسول او ایمان داشته باشد؛ اما از اخلاق خوب برخوردار بود این اخلاق، اخلاق حقیقی نیست بلكه صورت اخلاق است كه فاقد هر گونه ارزشی به نزد خداوند است.

 

اخلاق بد نوعی بیماری است

وجود انسان مركب از نیروهای متضادی است از سویی هوس‌های سركش و غرایز و امیال حیوانی او را به طغیان، تعدی نسبت به حق همنوعان، هوسبازی دروغ و خیانت دعوت می‌كنند و از طرفی نیروی عقل و ادراك، عواطف انسانی و وجدان او را به عدالت، نوع دوستی، پاكدامنی، درستكاری و تقوی فرامی‌خوانند.

همانطور كه در ساختمان جسم انسان یك عضو بی‌مصرف و بی‌كار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزه‌ای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورت‌های خطرناك و كشنده بیرون می‌آیند.

كشمكش این نیروها در همه انسان‌ها وجود دارد و پیروزی نسبی یكی از این عوامل موجب می‌شود كه افراد از نظر ارزش‌های انسانی در سطوح كاملاً مختلفی باشند، گاهی از مقرب‌ترین فرشتگان بالاتر و زمانی از خطرناك‌ترین درندگان پست می‌شود.

ولی نكته‌ای كه در اینجا لازم است به آن توجه شود این است كه غرایز و امیال و شهوات به صورت اصلی و طبیعی و متعادل نه تنها زیانبخش نیستند، بلكه وسایل ضروری ادامه حیات خواهند بود.

به عبارت دیگر، همانطور كه در ساختمان جسم انسان یك عضو بی‌مصرف و بی‌كار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزه‌ای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورت‌های خطرناك و كشنده بیرون می‌آیند.

مثلاً چه كسی می‌تواند نقش «غضب» را در حیات انسان انكار كند؟ آیا هنگامی كه حقوق فردی مورد تجاوز قرار می‌گیرد اگر تمام قدرت‌های ذخیره وجود او در پرتو غضب برافروخته و بسیج نگردد چگونه ممكن است در حال خونسردی از حقوق خویش دفاع كند؟ اما همین خشم و غضب اگر از محورهای اصلی خود منحرف گردد و مهار آن از دست عقل رها شود انسان را به صورت حیوان درنده‌ای بیرون می‌آورد كه هیچگونه حد و مرزی را به رسمیت نمی‌شناسد .

بنابراین همان طور كه به هم خوردن تعادل جسمی همیشه با عوارض ناگواری همراه است كه نام بیماری به آن می‌دهند، به هم خوردن تعادل قوای روحی و غرایز و امیال نیز یك نوع «بیماری روحی» محسوب می‌گردد كه علمای اخلاقی به آن «بیماری قلب» می‌گویند.

 

هشدار قرآن و حدیث از اخلاق بد

در قرآن مجید و احادیث نبوی مانند نماز و روزه بر اخلاق خوب بسیار تاكید شده است و همان طور كه متخلفین از عبادات به عذاب تهدید شده‌اند به آدم‌های بداخلاق نیز به شدت هشدار داده شده است. مثلاً بخل یك بیماری اخلاقی است، خداوند درباره آن می‌فرمایند: "ولا یحسبن الذین یبخلون بماء آتاهم ادلما من فضله هو خیراًَ لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة" (آل عمران/ 180) ؛ آنان كه نسبت بدانچه خداوند از فضل خود بدیشان عطا كرده است بخل می‌ورزند گمان نكنند كه این كار برای آنان خوب است و به سود ایشان می‌باشد، بلكه این كار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام می‌شود. در روز قیامت همان چیزی كه بدان بخل ورزیده‌اند طوق (سنگین اسارت بر گردن) ایشان می‌گردد.

همین طور در سوره همزه كسانی كه مال را بیش از حد دوست می‌دارند و بر دیگران طعنه جویی و عیب ورزی می‌كنند به عذاب دوزخ تهدید شده‌اند!

پیامبر اكرم در حدیثی درباره همسایه سه بار قسم خورده چنین فرموده‌اند: «والله لایومن، و الله یومن و الله یومن، قیل من یا رسول الله؛ قال الذی لا یامن جاره بوائقه»؛ قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، پرسیده شد چه كسی ای رسول خدا؟ فرمودند: كسی كه همسایه‌اش از اذیت و آزار او در امان نباشد.

ویل لكل همزة لمزة. الذی جمع مالاً و عدّده. یحسب انّ ما له اخلده. كلاً لینبذن فی الحطمه" ؛  وای به حال هر كه عیب‌جو و طعنه زن باشد، همان كسی كه دارائی فراوانی را گرد می‌آورد و آن را بارها و بارها می‌شمارد، آخر گمان می‌برد كه دارایی‌اش به او جاودانگی می‌بخشد، هرگز چنین نیست او بدون شك به خرد كنند ه و درهم شكننده پرت می‌گردد و فرو انداخته می‌شود.

ملاحظه بفرمایید در آیات فوق فقط به خاطر اخلاق سوء وعید دوزخ بیان شده است. همین طور در احادیث نبوی، راجع به بعضی اخلاق سوء وعید بسیار شدید ذكر شده است مثلاً درباره تكبر فرموده است: « ولا یدخل الجنة من فی قلبه مثقال ذرة من كبر» ؛ كسی كه ذره‌ای تكبر در دلش باشد، وارد بهشت نخواهد شد.

در باره دورویی ارشاد رسول گرامی این است: «تجدون شر الناس یوم القیامة ذا الوجهین یاتی هولاء بوجه و هولاء بوجه»؛ بدترین انسان روز قیامت آدم دو رو خواهد بود كسی كه در برخورد با افراد تغییر چهره می‌دهد.

درباره عدم ترحم می‌فرماید: «لا یرحم الله من لا یرحم الناس» خداوند بر شخصی كه بر مردم رحم نمی‌كند، رحم نكند، در این حدیث كلمه «الناس» به صورت عام ذكر شده كه شامل مومن، كافر، متقی و فاجر می‌شود. بدون تردید، رحم و كرم حق همه انسان‌هاست، البته برای كافر و فاسق عطوفت راستین فقط در این است كه از انجام كفر و فسق آنان ناراحت و نگران نبوده و در تلاش حفاظت آنان- دفع كفرو فسق - باشیم.

در پاره‌ای از روایات آدم بداخلاق غیر مومن خوانده شده است.

رسول مكرم اسلام سوگند خورده و می‌فرماید: «و الذی نفس بیده لا یومن عبد حتی عیب لاخیه ما یحب نفسه»؛ قسم به ذاتی كه جانم در دست اوست انسان مومن نمی‌شود مگر این كه برای برادرش چیز را بپسندد كه برای خود می‌پسندد .

در حدیثی درباره همسایه سه بار قسم خورده چنین فرموده‌اند: «والله لایومن، و الله یومن و الله یومن، قیل من یا رسول الله؛ قال الذی لا یامن جاره بوائقه»؛ قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، قسم به خدا مومن نیست، پرسیده شد چه كسی ای رسول خدا؟ فرمودند: كسی كه همسایه‌اش از اذیت و آزار او در امان نباشد.

در محتوای این احادیث باید فكر نمود گناهانی كه درباره آنان تهدید بیان شده و مرتكب آن محكوم به بی‌ایمانی شده از قبیل اخلاق بد هستند. اخلاقیات از چیزهای اضافی نیستند كه فقط برای تحصیل ثواب بیشتر لازم باشند. بلكه موجب نجات از عذاب جهنم و از شرایط مسلمان بودن هستند به ویژه آن دسته از اخلاق كه در قرآن كریم درباره آنها زیاد تاكید شده است مانند:

صبر، توكل، راستگویی، امانتداری، وفا به عهد، اخلاص، محبت كامل به خدا و پیامبر، خیر خواهی نسبت به دیگران، حسن ظن به دیگران، عیب پوشی، رحم ، عفو و گذشت ، فرو بردن خشم، سخاوت، عدل و انصاف، تواضع و فروتنی ...

 


:: موضوعات مرتبط: اخلاق از دیدگاه پیامبر مکرم اسلام، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


دفتر اشعار

 

 

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 50 بیت از ابیات زیبا را در مورد ادب برای شما تهیه نماییم.

از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد

شعر در مورد ادب

از ادب پرنور گشته‌ست این فلک

وز ادب معصوم و پاک آمد ملک

بد ز گستاخی کسوف آفتاب

شد عزازیلی ز جرات رد باب

شعر در مورد ادب و تواضع

با ادب باش که تکلیف جوانان ادب است

فرق  مابین بنی آدم وحیوان  ادب است

شعر در مورد ادبیات بومی

راحتِ روح زنان،زینت مردان ادب است

باادب باش که سرمایه ی خوبان ادب است

شعر در مورد ادبیات بومی ایران

باادب باش که اندرهمه جا یابی راه

در قیامت نشود روی سفید تو سیاه

همچویوسف به سرتخت برآیی ازچاه

باادب باش که سرمایه ی خوبان ادب است

شعر در مورد ادبیات

آیه آیه همه  جا سوره ی قرآب ادب است

گرتو خواهی که دلت دردوجهان شادشود

هه کس از سخنت خرم و دل شاد  شود

خاطرت یک سره از رنج و غم آزاد شود

شعر در مورد ادبیات فارسی

باادب باش که سرمشق جوانان ادب است

آیه آیه همه جا  سوره ی قرآب ادب است

بی ادب میشود از فیض الهی  محروم

خویش رامیکندازجهل و شقاوت معدوم

شعر در مورد ادبیات ایران

از احادیث و روایات به ما شد  معلوم

شرف و منزلت مرد سخندان ادب است

آیه آیه همه جاسوره ی قرآن ادب است

گشت ازعلم وادب،مذهب اسلام ، عیان

شعر در مورد ادب و تربیت

شرح این مسئله امروز نگنجد به بیان

«خوش بودگرمحک تجربه آیدبه میان »

محک خالص کافر ز مسلمان ادب است

آیه آیه همه جاسوره ی قرآن ادب است

شعر در مورد ادبیات بومی شیراز

بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد

بلکه آتش در همه آفاق زد

مائده از آسمان در می‌رسید

شعر کودکانه در مورد ادب و تواضع

بی‌شری و بیع و بی‌گفت و شنید

درمیان قوم موسی چند کس

بی‌ادب گفتند کو سیر و عدس

منقطع شد خوان و نان از آسمان

شعر درباره ادب و تواضع

ماند رنج زرع و بیل و داس‌مان

باز عیسی چون شفاعت کرد حق

خوان فرستاد و غنیمت بر طبق

مائده از آسمان شد عائده

چون که گفت انزل علینا مائده

باز گستاخان ادب بگذاشتند

چون گدایان زله‌ها برداشتند

شعر کودکانه درباره ادب و تواضع

از ستمگر چه ممكن است ادب

شعله را بجيب پا بهواست

شعری در مورد ادب و تواضع

حافظ به ادب باش كه واخواست نباشد

گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد

شعر کوتاه در مورد ادب و تواضع

در حقايق و گنجينه ادب قفل است

 كليد فتح به كنج فنا تواني يافت

یک شعر در مورد ادب و تواضع

باريابي چو بخاك در صاحب نظران

چين دامان ادب كن خط پيشاني را

شعر و داستان در مورد ادب و تواضع

از بي ادبي كسي به جائي نرسيد

درّيست ادب به هر گدائي نرسيد

شعری درباره ادب و تواضع

با چنين در ماندگي ، از ماه و پروين بگذريم

گر كه ما را باشد از فضل و ادب ، بال و پري

شعر درمورد ادب تواضع

بي ادب گفتن سخن با خاص حق

دل بميراند سيه دارد ورق

شعر در مورد ادبیات بومی اصفهان

مورد قهر و خانه بر بادم

رفته علم و ادب هم از يادم

شعر در مورد ادبیات بومی تبریز

به ادب ديده ام عبارتشان
نشدم بي ادب به غارتشان
ادب داشتم دولتم برنداشت
ادب کاشکي کم طلب کردمي
ادب آئين نيک مردان است
بي ادب بر مثال حيوان است
چو باشي با ادب يابي معاني
چو باشي بي ادب زو باز ماني
عقل درآمد که طلب کردمش
ترک ادب بود ادب کردمش
بايدت اول ادب اندوختن
پس دگران را ادب آموختن
روي وضو شسته بآب ادب
طاعت او سلسله تاب ادب
ادب به کز ادب يابد سعادت
که دايم بي ادب بيند شقاوت
خامش کن اي برادر فضل و ادب رها کن
تا تو ادب بخواندي در تو ادب نديدم
ادب پيرايه ي نادان و داناست
خوش آن کو از ادب خود را بياراست
خسرو، ادب چه جويي، از چشم مست شوخش؟
هندو چو مست باشد، از وي ادب نيايد
خسرو نديده بود ادب روزگار هيچ
اينک ز حادثات جهانش ادب رسيد
تا زنده اي، برو، ادب آموز بهر نام
کين نفس آدمي به ادب نامور شود
گر کند بر تو بي ادب انکار
تو بکوش و ادب نگه ميدار
ور زانکه باز راي ادب کردني بود
نيمي مرا ادب کن و نيمي شراب را
عصاي کليم ار به دستم بدي
به چوبش ادب را ادب کردمي
بس که قفاي آسمان خوردم و يافتم ادب
تا ادب اذ السما کوفت قفاي آسمان
مرد سخن را ازو نواختن و بر
مرد ادب را ازو وظيفه ديوان
اين چنين جلف و بي ادب زاني
که تو تازي ادب همي خواني
اي نياموخته ادب ز ايوان
ادب آموز زين پس از ملوان
باادب مرد سرخ رو گردد
بي ادب چون سگان کو گردد
با ادب شربت زلال خورد
بي ادب سخت گوشمال خورد
ادب از بي ادب آموز که لقمان گويد
از عمل سوخته عکس العملي ساخته ام
شوخي طفل يکي صد شود از رو دادن
ادب بي ادبان را به ادب بايد کرد
صائب به ادب باش که گردون ز حوادث
صد دست برآورده براي ادب تو
گشت از ترک ادب هر بي حيايي کامياب
من درين محفل ادب آموختم بي فايده
زبان بگشاد و گفت اي بي ادب مرد
ترا امشب بدين سگ حق ادب کرد
چو باشي با ادب يابي معاني
چو باشي بي ادب زو باز ماني
ادب آمد درين ره اصل هر کار
همي گويم ادب زنهار زنهار
ادب را دوست دار و با ادب باش
بقدر خويش دائم در طلب باش
ادب چيزيست بيرون از دل و جان
ادب مر دوستدار سر جانان
ادب چيزيست بيرون از دل و جان
ادب مر دوستدار سر جانان
ادب همه ملکان خصم را بحرب کنند
بزر سرخ کني خصم خويش را تو ادب
پشت اهل ادبست او و خريدار ادب
زين همي تيز شود اهل ادب را بازار
اهل ادب را به خانه برد و وطن داد
علم و ادب را فزودقيمت و مقدار
ادب عزيز ازو گشت ورنه پشت ادب
شکسته بودو رخ لاله گونش گشته چو کاه
نام نيکو و جمال و شرف و علم و ادب
بادبيري بتو کردند دبيران تسليم
ديوان ادب فرد کرم دفتر دانش
اکسير خرد جوهر جان عنصر فرهنگ
باز گستاخان ادب بگذاشتند
چون گدايان زله ها برداشتند
بي ادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد


:: موضوعات مرتبط: دفتر اشعار، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


تعریف لغوی ادب

 

 

 

 

اَدَب، مصدر ثلاثی مجرّد از باب فَعُلَ یفعُلُ و جمع آن، آداب است.  اصل این واژه (أ‌د‌ب) به‌معنای دعا (فرا خواندن) بوده و اَدْب به‌معنای دعوت، و جمع کردن مردم بر سر سفره خود نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره‌ای از نیکی‌ها است که مردم بر گرد آن جمع می‌شوند و همگان آن را نیکو می‌شمارند. این واژه در فارسی، با کلمات متعدّد دیگری مانند فرهنگ ، هنر ، خم و چم، حُسن معاشرت ، حُسن محضر، طور پسندیده، حرمت، پاس و‌... ‌، پیوند معنایی دارد.
تعاریف متعدّدی ازاینواژه درفرهنگ‌نامه‌های فارسی ارائه شده که در عمده آن‌ها، به عناصری مانند:نیکی احوال و رفتار  پسندیده و شایسته‌بودن  و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص توجّه شده است.



:: موضوعات مرتبط: تعریف لغوی ادب، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد